ضرورت استاد اخلاق

معنی کلمه ضرورت استاد اخلاق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مراد از استاد و راهنمای اخلاقی انسان وارسته ای است که در عمل به شریعت و دریافت های دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص در اخلاق اسلامی و تدبیر استادی داشته باشد. تا جوینده کمال را در تهذیب نفس، عمل به تمامی شریعت، شناخت صواب از خطا و حرکت به سوی رضای الهی یاری دهد و راهنما گردد. و دستورات اخلاقی اسلام را به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد. بر اساس تعریف از استاد اخلاق، بی تردید ضرورت استاد و راهنما در اخلاق احساس می گردد چرا که با تکیه بر عصای عقل، استعداد و ذکاوت ذاتی، نمی توان گلیم انسانی را از آب زندگی بیرون آورد و در هر حال و هوایی راه را یافت و پیمود.
پیش از پرداختن به موضوع یادآوری چند نکته لازم است:۱. شاید برخی چنین پندارند که در تربیت و خودسازی نیاز به استاد و راهنما نیست، چرا که راه برای آدمی به کمک نوشته های اخلاقی، اندیشیدن در آیات و روایات و سیره معصومین (علیهم السّلام) نمایان شده و آموختن درس خودسازی به سادگی امکان پذیر است. از این روی لازم دانستیم که نخست از ضرورت استاد و راهنما در اخلاق بحث کرده و سپس به بررسی مطالب دیگر بپردازیم. ۲. آنچه در این نوشتار به عنوان ضرورت استاد و راهنمای اخلاق مطرح می شود با اعمال متصوفه متفاوت است زیرا متصوفه سلسله مراتب شیوخ، مرشد و مراد دارند که در نهایت سالک در مراد فانی می شود، از وی بی چون و چرا پیروی می کند، با وی دست بیعت می دهد تا آن شیخ صاحب خلافت، بر سر او مقراض راند و کلاه پوشاند واز گناهان توبه دهد! ۳. همچنین مقصود ما از (راهنمای اخلاقی) آن (قطبی) نیست که عرفا از آن به قطب عالم امکان یاد می کنند و سابقه وجودی او را به پیش از عالم ماده می دانند. بلکه مراد از استاد و راهنمای اخلاقی، انسان وارسته ای است که در عمل به شریعت و دریافت های دینی و معنوی توانا باشد. صلاحیت تقوایی، مهارت و تخصص در اخلاق اسلامی و تدبیر استادی داشته باشد تا جوینده کمال را در تهذیب نفس، عمل به تمامی شریعت، شناخت صواب از خطا و حرکت به سوی رضای الهی یاری دهد و راهنما گردد. دستور های اخلاقی اسلام را به شایستگی تبیین کند و هرگونه ابهام و پرسشی را روشن سازد. ۴. شاید برخی ازاستدلال ها و آهنگ سخن شباهتی به گفتار متصوفه یا عرفا داشته باشد اما با توضیحی که دادیم و تلقی ای که از بخش نخست مقاله ارائه داشتیم جایی برای ابهام و درنگ نمی ماند.
دلائل لزوم راهنمای اخلاقی
اگر در پیچیدگی های درونی و دشواری های تربیتی انسان اندیشه شود و راهزن های مرئی و نامرئی که در کمین او نشسته اند در نظر آیند بی تردید ضرورت استاد و راهنما در اخلاق احساس می گردد، چرا که با تکیه بر عصای عقل، استعداد و ذکاوت ذاتی نمی توان گلیم انسانی را از آب زندگی بیرون آورد و در هر حال و هوایی راه را یافت و پیمود. چنگ زدن به دامن نوشته و کاغذ و جایگزینی آن به مقام راهنما نیز کوره راهی است که پیامد آن روشن نیست، زیرا نوشته های اخلاقی بسان نسخه ای می مانند که طبیبی برای مریضی گمنام نوشته و بدون توجه و تطبیق با حالات گوناگون هر یک از دردمندان صرفا کلیاتی را به روی صفحه آورده باشد. اینک با این نگاه کوتاه به دلیل هایی که به گونه ای در اثبات مطلب ما را یاری می دهد و بطور مستقیم و یا غیرمستقیم بر تبیین بحث کمک می کند اشاره کرده و برخی از آنها را برمی شماریم:
← ماهیت دستورهای اخلاقی
۱. ↑ شیخ طوسی، محمد بن حسن، رجال کشی، ص۹.۲. ↑ رساله سیر و سلوک ۱۱۶ به نقل از کشف الغمه.۳. ↑ مثنوی کلاله خاور، ص۱۴۶.۴. ↑ فهری زنجانی، احمد، پرواز در ملکوت، ج۱، ص۷۰.۵. ↑ کیهان اندیشه، شماره ۱۵۱، ص۴۲.۶. ↑ امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه صبحی صالح، خ۷۶.۷. ↑ مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ج۳، ص۴۷.۸. ↑ موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۵، ص۲۱۵.۹. ↑ موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۲۹۷.۱۰. ↑ امام خمینی، روح الله، جهاداکبر.۱۱. ↑ شرح و نقد و تفسیر مثنوی، ج۱، ص۷۱۴.۱۲. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۶۹.
...

جملاتی از کاربرد کلمه ضرورت استاد اخلاق

مـن در نـجـف اشـرف پـس از اتـمـام تـحـصـيـلاتـم درمـسـائل عـقـلى و بـررسـى كـامل حكمت متعاليه ، فكر كردم كه اگر مرحوم ملاصدرا حضورداشتند، بيش از اينكه من استفاده كردم افاده نخواهند كرد؛ تا اينكه با شخص بزرگوارى مـانـنـد مرحوم ميرزا على آقاى قاضى ، استاد اخلاق آشنا شدم . پس از مدتى كه با ايشان مانوس شدم ، فهميدم كه حتى يك كلمه از معقول و حقايق حكمت متعاليه نفهميده ام .(27)

و نيز ره توشه سفر آخرت (اخلاق كريمه ) است (226) بر اين اساس ، شيخ انصارى كه از حيث مراتب علمى بى همتا بود، همواره در كنار استاد اخلاق خود، زانوى ادببر زمين نهاده و به شاگردى مى پرداخت . (227)

سید عبدالله فاطمی‌نیا (۲۳ مرداد ۱۳۲۵ – ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱) روحانی، خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتابشناس اهل ایران بود. وی در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی فعالیت می‌کرد. خطبه‌های مذهبی او اغلب از تلویزیون ایران پخش می‌شد، به همین خاطر او یک شخصیت مذهبی شناخته شده در ایران است.

در همان ايام اين توفيق و موهبت نصيب او شد و به محضر پرفيض استاد اخلاق حوزه نجف ،عارف نامور ميرزا محمد على قاضى تبريزى رضوان الله عليه راه يافت و در مكتب عرفانى او رشد كرد.

روزى فرمودند: مرحوم حاج شيخ مرتضى طالقانى (از استادان اخلاق و علماى بزرگ نجف، كه استاد اخلاق آقا نيز بوده است ) همراه با عده اى از علما از جمله آيت الله العظمى خوئى به افطار دعوت بودند، وقتى غذا آماده مى شود و همگى سر سفره مى نشينند حاجشيخ مرتضى طالقانى مى فرمايد: نمك در سفره نيست و اقدام به تناول غذا نمى كنند. با اينكه بين مجلس افطاريّه تا آشپزخانه بسيار فاصله بوده (وظاهراً از خانه اى ديگر غذا مى آورده اند). به هرحال مرحوم طالقانى دست به غذا دراز نمى كند و ديگران حتى آيت الله خوئى نيز به احترام ايشان غذا شروع نمى كنند و طول مى كشد تا نمك را بي آورند. بعد از ختم جلسه وهنگام رفتن ، آيت الله خوئى خطاب به ايشان مى فرمايد: حضرت آقا، اگر شما به ايناندازه به ظاهر سنّت مقيد هستيد كه اگر كمى نمك تناول نكنيد غذا نمى خوريد، پس در اين گونه مجالس كمى نمك با خود همراه داشته باشيد تا مردم را منتظر نگذاريد. آقاى طالقانى فوراً دست به جيب برده و كيسه كوچكى را درآورده و مى فرمايد: با خودم نمك داشتم ولى مى خواستم سنّت اسلامى پياده شود ومتروك نباشد.))