[ویکی فقه] هیئت فعل های امر را صیغه امر گویند. صیغه امر، به معنای هیئت امر می باشد، مانند: صیغه افعل و آن چه مانند و شبیه آن است.مراد از صیغه افعل، صیغه فعل های امر است، چه امر غایب و چه امر حاضر، چه معلوم و چه مجهول، چه ثلاثی و چه رباعی، چه مجرد و چه مزید فیه.و منظور از مانندهای صیغه افعل، هر صیغه و یا کلمه ای است که دارای معنای طلبی باشد، مانند: جمله های خبری که در مقام انشا به کار می رود، چه جمله خبری اسمی، مثل: «ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا» و چه جمله خبری فعلی، مثل: «کتب علیکم الصیام» و نیز اسم فعل هایی که به معنای فعل امر است، مثل: صه، مه، مهلا و... معنای هیئت هیئت، به معنای شکل و قالبی است که ماده در آن ریخته می شود و از کنار هم قرار گرفتن حروف اصلی، زاید و حرکات به وجود می آید؛ برای مثال، صیغه افعل، قالبی است که معنای خاص دارد و هر ماده ای در آن ریخته شود آن معنا را می گیرد. عناوین مرتبط معانی صیغه امر.
جملاتی از کاربرد کلمه صیغه امر
وظیفه خواجهها ـ چه مادرزاد چه مردان آزاد و بردگان اختهشده ـ نگهبانی از ناموس مرد یعنی زنان او، بود. در مورد اخیر، خواجهها پیش از ورود به ایران، اخته و غالباً در جوانی خریداری میشدند. اکثر خواجهها، بهویژه پس از آنکه یافتن بردگان سفیدپوست مشکلتر و سپس غیرممکن شد، سیاهپوست بودند. به گفتة پولاک، آخرین خواجهٔ سفیدپوست در ۱۲۷۳ درگذشت. با این حال، حرمسرای ناصرالدین شاه در پایان قرن سیزدهم دارای بیش از نود خواجهٔ سیاهپوست و سفیدپوست بود این افراد را علاوه بر خواجه، «آغا» نیز مینامیدند، و در حرم شاه تحت نظر خواجهباشی یا آغاباشی قرار داشتند. خواجهباشی ناصرالدین شاه، ملقب به بصیرباشی، بسیار متنفذ بود و از نفوذ خود استفاده میکرد، و همین امر به قیمت جان او تمام شد. به گفتهٔ پولاک، پس از ۱۲۷۷، خواجگان نفوذ خود را از دست دادند. این امر با کاهش تعداد آنها مقارن بود. با این حال، خواجه باشیِ شاه، بسیار بانفوذ بود. به علت قیمت گزاف خواجه، بیشتر اعیان برای نگهبانی از همسران خود از پیرمردان استفاده میکردند. حتی ناصرالدین شاه نیز برای باغبانی و دربانی در حرمسرای سلطنتی از چنین افرادی استفاده میکرد. گاهی نیز افراد خاطی به مقطوع النسل شدن محکوم میشدند که اگر زنده میماندند، برای خدماتشان اجرت گزافی پرداخته میشد. در داخل حرم، کنیزکان زیبایی خدمت میکردند که بدون استثنا از ترکمنها، یا کردهای اسیر شده بودند. آنها در حیاطی مجزّا زندگی میکردند و زیر نظر زنی، ملقب به «اَقَل (اُغول) بِگه خانم»، قرار داشتند که مسئول پرداخت دستمزد آنها نیز بود. از کنیزکان به صورت خدمتکار و صیغه استفاده میشد. «غلام بچه» هایی نیز که به سن بلوغ نرسیده بودند، در حرم همبازی بچهها بودند و خدمت هم میکردند.
هر فعل فارسی که بر شخص و زمان معنی دلالت میکند از ترکیب یک بن با یک شناسه ساخته میشود. بن فعل جزئی از فعل است که معنی اصلی را دربردارد و در همه صیغهها ثابت است. فارسی دارای دو بن ماضی و مضارع است. بن ماضی از زدودن ـَن از مصدر به دست میآید (گفتن ← گفت) و در ساخت فعلهای گذشته کاربرد دارد. بن مضارع از زدودن بـ آغازین فعل امر آن مصدر به دست میآید (بگو ← گو) و از آن معنی زمانهای حال و آینده بر میآید.
حاجی میرزا حسینخان مشیرالدوله سپهسالار اعظم فرزند میرزا نبیخان امیر دیوان، مدرسه و مسجد مشهور به سپهسالار را در ۱۲۹۶ ه.ق شروع به بنا نمود. در شوال ۱۲۹۷ وقفنامه را مسوده کرده و در منزل شخصی ایشان در حضور حاج آقا محمد نجمآبادی اجرای صیغه شده و در ۱۲۹۹ بعد از فوت سپهسالار وقفنامه مسجل و به امضای علمای محضر مذکور و دیگران رسیده که مدلول وقفنامه هم حاکی است. در ۱۲۹۷ که سپهسالار از امور لشکری و کشوری و وزارت خارجه برکنار گردید و به حکومت قزوین مأمور شده در این موقع هم مشغول ساختمان مدرسه بوده و در اوایل ۱۲۹۸ مجدداً به تهران آمده و بنای مقدماتی و بعضی از قسمتهای مدرسه را بالا برده که مأمور خراسان و والی آنجا و نایب التولیه گردیده در ۲۱ ذیحجه ۱۲۹۸ در سن ۵۷ سالگی در خراسان درگذشت. بعد از سپهسالار یحییخان مشیرالدوله برادر ارشد او با اهتمام مخصوص دولت وقت در امر تکمیل بنا مبادرت کرده قسمتهای عمده آن را تا ۱۳۰۲ و بقیه را تا زمان وفات خود در ۱۳۰۹ انجام میدهد.
مترقیترین تغییر در موقعیت سنتی زنان، قانون برابری جنسی بود که در ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۶ ابلاغ شد. این قانون بر حقوق برابر در همه زمینهها، آزادی ازدواج و طلاق و حقوق برابر برای وراثت و به اشتراک گذاری املاک در صورت طلاق تأکید داشت. این امر به ازدواجهای ترتیب یافته، تعدد زوجات، صیغه، خرید و فروش زنان، روسپی گری و سیستم سرگرمی حرفه ای پایان داد. "
در زمان ورود امپراتریس وو به دادگاه به طور مؤثر وی با تدابیر خوب دولت را اداره می کرد، او که همسرش را هر روز در تمامی جلسات امپراتوری رسماً همراهی میکرد، از طرف امپراتور در جریان مذاکره با سفیران خارجی و همچنین با مقامات و ژنرالها (از پشت پرده) نیز شخصاً صحبت می کرد و دستورها را صادر می کرد، در همین حال، یا قبل از سال ۶۶۶، بانو هان که بعد از کشف رابطه عاشقانه و پنهانی او با امپراتور گائوزونگ توسط امپراتریس وو کشته شد، و پس از مرگش، امپراتور گائوزونگ دختر او را به بانو وی ایجاد کرد و نگه داشتن او را در کاخ - احتمالاً به عنوان یک صیغه - در نظر گرفت، اما بلافاصله این کار را نکرد، زیرا او بهشدت می ترسید که امپراتریس وو ناراضی باشد. گفته می شود که امپراتریس وو از این امر خبر داشته و با این وجود ابراز نارضایتی کرده است و وی با قرار دادن سم در غذاهایی که وو ویلیانگ و وو هوایون از آن در مهمانی که وو و گائوزونگ را دعوت کرده بودند قرار داد و پس از آن توانست قتل خواهرزاده خود را به کردن وو ویلیانگ و وو هواویون بندازد و به این بهانه که آنها قصد داشتند او و امپراتور را مسموم کنند، محکوم شدند. وو ویلیانگ و وو هوایون به دستور وو اعدام شدند.
این صیغه در هریک از زبانهای هندواروپایی بهطور مستقل ساخته و پرداخته شدهاست. به این سبب ساختمان این صیغه حتی در زبانههای قدیم هندواروپایی یکسان نیست. تنها در زبان یونانی باستان یکی از وجوه پسوند مصدر که «ai-» باشد با صورت مصدر مختوم به «dhyâi-» که در زبانهای ودایی و اوستایی وجود دارد شبیه است ولی با وجود این شباهت نمیتوان به یقین گفت که این وجوه در زبانهای مذکور با هم ارتباطی دارند. (صیغهای که در آن از این پسوند استفاده میشده دو مورد استعمال داشتهاست :یکی در امر و دیگری در مصدر).