صواعق بار

معنی کلمه صواعق بار در لغت نامه دهخدا

صواعق بار. [ ص َ ع ِ ] ( نف مرکب ) صواعق بارنده. آنکه صاعقه ها ببارد :
کشتی سلجوقیان برجودی عدل ایستاد
تا صواعق بار طوفانش ز خنجر ساختند.خاقانی.رجوع به صاعقه و صواعق شود.

معنی کلمه صواعق بار در فرهنگ فارسی

صواعق بارنده

جملاتی از کاربرد کلمه صواعق بار

140- چنانچه يك بار، پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - اين خطاب را به دخترنازنينش فرمود كه : ((فداؤ ها ابوها فداؤ ها ابوها))؛ يعنى : ((پدرش به قربانش ،پدرش ‍ به قربانش )) و سه بار آن را تكرار كرد. اين حديث را احمدبنحنبل روايت كرده است . ابن حجر هيثمى نيز از احمد و از ديگراننقل كرده است (در امر دوم از امورى كه در خاتمه آيه چهاردهم از آياتى كه درفصل اول باب يازدهم كتاب صواعق محرقه ، ص 159).