صفوان بن ادریس

معنی کلمه صفوان بن ادریس در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] تُجیبی ، صفوان بن ادریس مُرسی ، ادیب و شاعر و کاتب قرن ششم . در مُرسیه ، از شهرهای اندلس ، متولد شد. در تاریخ تولد او بین سالهای 560 و 561 اختلاف هست. . کنیة او را ابوبِحر آورده است . تجیبی نزد افراد بنام اندلس ، چون ابن رُشد فیلسوف (متوفی 595) و ابن مَضاء (متوفی 592)، تحصیل کرد و ابن بشکُوال (متوفی 578) به وی اجازة روایت داد ؛ . وی شاگردان بنامی نیز داشته است .
در منابع به مذهب او اشاره نشده است ، ولی از سروده هایش می توان به دلبستگی او به پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام پی برد.
وی در 16 شوال 598 در مرسیه درگذشت ؛ .
ذوق ادبی و مهارت تجیبی در نظم و نثر یکسان بوده است و ابن مَرْج الکُحل متوفی 634، از شاعران اندلس ، او را در نامه ای «ادیب الاندلس » خطاب کرده است اشعار او در قالبهای قطعه ، غزل و قصیده است و قصایدی در ستایش پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلم دارد. همچنین مرثیه هایی دارد که بیشتر در رثای خاندان پیامبر، بویژه امام حسین علیه السلام ، است . وصف طبیعت ، نیز از جمله مضامین شعری اوست.
آثار تجیبی عبارت است از: زادُالمسافر و غُرّةُ مُحیّا الادب السافر که مجموعه شعری از شاعران اندلس است ، ، . ابن ابّار قُضاعی (متوفی 658) تحفة القادم را در معارضه با زادالمسافر که خود تکمله ای برقَلائدالعِقیان فتح بن خاقان (متوفی 528) است ، نگاشت ؛ بُداهة المُتَحَفّز و عُجالة المستوفز ؛ ستون 168 معروف به العُجالة در دو بخش که نمونه هایی از نظم و نثر او را دربر دارد؛ الرِّحلة ؛
و کتاب ادباءالاندلس که به علت مرگش ، ناتمام ماند ؛ ؛.
دانشنامه جهان اسلام نویسنده : مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، جلد : 1 صفحه : 3311

جملاتی از کاربرد کلمه صفوان بن ادریس

صفوان بن اميه قرشى ، زيد را از آن كس كه در اختيارش بود خريد كه به انتقام خونپدرش كه در احد يا بدر كشته شده بود بكشد.
صفوان بن يحيى روايت مى كند به امام رضا عليه السلام عرض كردم : پيش ‍ از آنكهخداوند ابوجعفر عليه السلام را به شما عطا فرمايد در جواب ما مى فرموديد: خدا به منپسرى عطا خواهد فرمود اينك كه عطا فرموده و چشم ما را - به نورجمال او - روشن كرده است خداوند مرگ شما را براى ما پيش نياورد، ولى اگر مسئله اىپيش آيد كه خواهد بود؟
و در كـافـى بـه سـند خود از صفوان بن يحيى روايت كرده كه گفت : ابو قره محدث از منخـواهـش كـرد او را نـزد ابـى الحـسـن رضا (عليه السلام ) ببرم ، من از آن جناب براى وىاجازه ملاقات خواستم ، آن حضرت اجازه دادند، ابوقره بر آن حضرت وارد شد و مسائلى ازحـلال و حـرام در احـكـام از او پـرسـيـد تـا رسيد به اينجا كه ابوقره گفت : خداى تعالىفـرمـوده : (و لقد راه نزله اخرى ) اين چه معنا دارد؟ حضرت ابوالحسن (عليه السلام )پاسخ دادند كه بعد از اين آيه ، آيه اى ديگر هست كه مى فهماند آن جناب چه ديده ، و آنآيه (ما كذب الفواد ما راى ) است ، مى فرمايد: فؤ اد محمد آنچه را كه چشمهايش ديد وزبانش از آنچه ديد خبر داد تكذيب نكرد، و اما اين چه ديده ؟
پیامبر نیز که متوجه دشمن شده بود، از صفوان بن امیه برای مسلمانان صد زره امانت گرفته بود، خودش نیز دو زره بر تن کرده و کلاهخود بر سر گذاشته بود، و سوار بر اسبی سفید در پشت سر ارتش اسلام حرکت می‌کرد.
حديث : 1 ابى رحمه اللهقال حدثنا سعد بن عبدالله عن يعقوب بن يزيد عن صفوان بن يحيى ابى الحسن عليهالسلام انه كان يقول من دعا لاخوانه من المومنين وكل الله به عن كل مؤ من ملكا يدعو له .
صفوان بن يحيى مى گويد: به امام رضا(ع ) گفتم :قبل از تولد امام جواد(ع ) هرگاه از شما مى پرسيديم ، جانشين شما كيست ؟ در پاسخ مىفرموديد: (خداوند به من پسرى عطا فرمايد).
مكيان را از اسرازشان باخبر مس ساخت به طورى كه هيچ نكته تاريك و مبهمى باريشانباقى نمى ماند، از جمله ، گفتگوى پنهانى صفوان بن اميه با عمر بن وهب بود؛ ميان آن دو حرفهايى در و بدل شد كه احدى از مضمون آن اگاه نبود. قصههنگامى فاش شد كه عمير از مكه به مدينه آمد، او چنين وانمومد كرد كه به انگيزهرهايى فرزندش (كه چندى پيش در جنگ بدر به دست مسلمانان اسير گشته بود) رهسپارمدينه شده است و براى آزادى وى تلاش مى كند.

صفوان بن مهران - يكى از راويان حديث و از اصحاب حضرت صادق آل محمّد عليهم السلام - حكايت كند

و از بنى حارث بن فهر، صفوان بن بيضاء بود كه به دست طعيمه بن عدى كشته شد. واز انصار از قبيله بنى عمرو بن عوف ، يكى مبشر بن عبد منذر بود كه ابو ثور او را بهقتل رسانيد، و ديگر سعد بن خيثمه بود كه نيز عمرو بن عبدود او را كشت ، و بعضىگفته اند: قاتل او طعيمه بن عدى بود.

6: صفوان بن بيضاء كه طغيمه بن عدى شهيدش نمود، اين شش نفر همه از مهاجران بودند، و هشت نفر از انصار به قرار ذيل مى باشند