شیوۀ اجرا
جملاتی از کاربرد کلمه شیوۀ اجرا
در هنرهای تجسمی، سبک عبارت است از «... شیوهای متمایز که امکان گروهبندی آثار در دستههای مرتبط را فراهم میکند» یا «... هر روشی متمایز و در نتیجه قابل تشخیص، که در آن یک عمل یا یک مصنوع ساخته میشود. یا باید اجرا و ساخته شود». به ظاهر بصری یک اثر هنری اشاره دارد که آن را به آثار دیگر همان هنرمند یا یکی از همان دوره، آموزش، مکان، «مکتب»، جنبش هنری یا فرهنگ باستانشناختی مرتبط میکند: «مفهوم سبک از دیرباز مطرح بوده است. شیوۀ اصلی مورخ هنر برای طبقهبندی آثار هنری؛ او بر اساس سبک، تاریخ هنر را انتخاب و شکل میدهد».
پس از اینکه رقصهای به شیوۀ هوپاک مانند در قرن هجدهم در تئاترهای رعیتی و دهقانی روی صحنه اجرا شد، گروههای نمایشی حرفهای شروع به گنجاندن این رقص محبوب در کارنامۀ خود کردند. این اجراها فقط هوپاک را در یک اثر بزرگتر مانند اُپِرِت کوتلیارفسکی، از ناتالکا پولتاوکا گنجاند. تنها زحمات یک مجری پیشگام در یک گروه نمایشی، به نام واسیل ورخوینتس قومشناسرقص، در اوایل قرن بیستم بود که این رقص را قادر ساخت تا به قالب فعلی خود بپیوندد. کار اولیۀ ورخوینتس مستلزم گردآوری رفتارهای روستایی معتبر در سراسر اوکراین مرکزی و ساخت رقصهایی بود که سنن فرهنگی اوکراین را با دقت بیشتری نشان میداد. با این حال، پیشرفت او نشان داد که رقص صحنهای اوکراینی میتواند به عنوان یک هنر نمایشی متمایز، در قالب رقص کنسرت وجود داشته باشد. او و شاگردش واسیل آورامنکو شروع به اجرای نمایشهایی در سراسر غرب اوکراین کردند و گروههایی از رقصندگان را در روستاهای دیگر تشکیل دادند.
به این ترتیب، مراحل رقص اجرا شده عمدتاً بداهه بود، که بازتاب حس مردانگی، قهرمانی، سرعت و قدرت اجراکنندگان بود. مراحل نمایش داده شده شامل پرشهای آکروباتیک (به اوکراینی: стрибки) زیادی بود. اغلب مضامین این نمایشات بازنمایی مبارزات در میدان نبرد با شمشیر، نیزه یا سایر سلاحهای واقعی، به شیوۀ پانتومیم بود؛ زیرا اجراکننده به دشمنان نامرئی حمله میکند. این رقصها به ریتمهای خاصی وابسته نبودند و رقصندگان میتوانستند در هر لحظه سرعت را تغییر دهند.
از ویژگیهای این سمفونی ریتم آن است، بهخصوص موومانهای اول، دوم و چهارم که به قول واگنر: «رقص در عالیترین درجۀ کمال و بهترین شیوۀ ایدهآلِ حرکتِ بدن»، به اجرا در میآید.