شکایت پیامبر

معنی کلمه شکایت پیامبر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آیه ۸۸ سوره زخرف، شکایت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) را از ایمان نیاوردن مخاطبانش بیان می کند.
این آیه بیانگر شکایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) از ایمان نیاوردن مخاطبانش می باشد و با توجه به ارتباط آیه شریفه با آیات پیشین، ترجمه چند آیه قبل نیز بایسته است.
معانی آیات ۸۵ تا ۸۸ سوره زخرف
«و تبارک الذی له ملک السماوات و الارض و ما بینهما و عنده علم الساعة و الیه ترجعون و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة الا من شهد بالحق و هم یعلمون و لئن سالتهم من خلقهم لیقولن الله فانی یؤفکون و قیله یا رب ان هؤلاء قوم لا یؤمنون». «پر برکت و پایدار است کسی که حکومت آسمان ها و زمین و آن چه در میان آن دو است، از آن اوست و آگاهی از قیام قیامت نزد اوست و به سوی او بازگردانده می شوید! و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) می خوانند قادر بر شفاعت نیستند، مگر آن ها که شهادت به حق داده اند و به خوبی آگاه اند؛ و اگر از آن ها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً می گویند خدا، پس چه گونه از عبادت او منحرف می شوند؟! آن ها چه گونه از شکایت پیامبر که می گوید: «پروردگارا! این ها قومی هستند که ایمان نمی آورند» (غافل می شوند؟!)».
گونه های خواندن قیلِه
از لحاظ ادبیات عرب، کلمه «قیله» را در آیه شریفه «و قیله یا رب ان هؤلاء قوم لا یؤمنون»، می توان به سه صورت خواند: نصب، جر و رفع.
← اول
...

جملاتی از کاربرد کلمه شکایت پیامبر

در سال ۶۶۴ یا ۶۶۵، خلیفه معاویه اول در رأس ۴۰۰۰ سرباز از مدینه برای تقویت پادگان عرب در اسکندریه اعزام شد، زیرا فرمانده پادگان شهر شکایت کرد که نیروهایش از نظر عددی برای کنترل مسیحیان یونانی اغلب شورشی آن، ناکافی هستند. او در سال ۶۸۰ به حسین بن علی، نوه بازمانده پیامبر اسلام محمد و پسر خلیفه علی (۶۶۱–۶۵۶) خواست مکه را به مقصد کوفه ترک نکند، جایی که هواداران پدرش از او خواستند تا از سلسله اموی خلافت را پس بگیرد. او به او توصیه کرد که پناهگاهی امن در کعبه مکه بگیرد تا بتواند طرفداران قریش را علیه خلیفه یزید جمع کند(حک. ۶۸۰–۶۸۳). حسین پس از اقامت کوتاهی در مکه، سرانجام به سوی کوفه حرکت کرد و بار دیگر در آبراهه‌ای در مسیر بیابان با ابن مطیع برخورد کرد و ابن مطیع از او خواست که با بنی‌امیه نبرد نکند. حسین به توصیه او توجهی نکرد و در نبرد کربلا در حومه کوفه به دست نیروهای اموی کشته شد. ابن مطیع نیز قصد خروج از مدینه را داشت، اما از سوی بستگان دور خود ، عبدالله بن عمر، متقاعد شد که در شهر بماند و علیه خلیفه قیام نکند.
در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمّد می‌رفت. امیرمُعِزّی با توجه به گزارش دو عالم اهل سنّت، احمد بن حَنبَل در کتاب مسند و بُخاری در کتاب صَحیح می‌گوید که در چندین مورد محمّد مجبور به دخالت شد، که احتمالاً به‌خاطر تلاشِ علی برای ازدواج مجدد بوده‌است. وِرِنا کِلِم به‌استناد طَبَقات اثر ابن سعد، نوشته‌است که فاطمه یک بار از درشتی کلام علی آزرده شد، به پدرش برای میانجی‌گری رجوع کرد که در نتیجهٔ آن علی سوگند یاد کرد دیگر کاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد. دنیس سوفی معتقد است در روایت‌های شکایت‌بردن فاطمه به پیامبر، از فاطمه به‌عنوان وسیله‌ای برای بالابردن شأن علی استفاده شده‌است.