شوریده خرد

معنی کلمه شوریده خرد در لغت نامه دهخدا

شوریده خرد. [ دَ / دِ خ ِ رَ ] ( ص مرکب )مختلطالعقل : اختلط الرجل ؛ تباه عقل و شوریده خرد گردید. ( منتهی الارب ). الاختلاط؛ شوریده خرد شدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). ربک. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه شوریده خرد در فرهنگ فارسی

الاختلاط شوریده خرد شدن ربک

جملاتی از کاربرد کلمه شوریده خرد

دل شوریده را گفتم خرد از عشق باز آرد ندانستم که پروای معلم نیست طوفان را