شور و مور. [ رُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) شوم و ضعیف ، چه شور بمعنی شوم و نحس و نامبارک و مور بمعنی حقیر و ضعیف است و هرگاه خواهند کسی را یا چیزی را به زبونی و ناتوانی و حقارت وانمایند گویند «شور و مور است ». ( برهان ). درمانده و ضعیف و ناتوان و حقیر و کمینه و فرومایه و خوار و سفله و زبون. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ مرکب ) شور و غوغا و آشوب. ( برهان ). آشوب و غوغا. شور و غوغا و انقلاب. ( فرهنگ فارسی معین ). غوغا و آشوب و هنگامه. ( ناظم الاطباء ) : ز بهر دو طامات ژاژ و مزخرف همه ساله با خلق در شور و مورم.سنائی.و رجوع به شورمور شود.
معنی کلمه شور و مور در فرهنگ معین
(اِمر. ) ۱ - حقیر، ضعیف . ۲ - شور و غوغا، آشوب .
معنی کلمه شور و مور در فرهنگ عمید
= شورمور
معنی کلمه شور و مور در فرهنگ فارسی
۱ - حقیر ضعیف : فلان شور و مور است . ۲ - شور و غوغا آشوب .
جملاتی از کاربرد کلمه شور و مور
9- خواندن هر روضه و مصيبت جاى خود را دارد. بعضى از روضه ها هستند كه به جهت حفظقداست و حرمت آنها، فقط بايد در شب مخصوص خود خوانده شوند مثلاً خواندن روضه وداعو قتلگاه البته با آن شور و التهاب شب عاشورائى ، در دعاىتوسل هاى هفتگى و اين گونه مجالس درست نيست و به اعتقاد بعضى بزرگان اينروضه ها را فقط بايد شب عاشورا خواند.
خرمن شور و شر تمام بشر را نیم شرر بس ز برق آه محمد
عالمی پر شور و فریاد آمده جمله همچون دبه پر باد آمده
این در حالی است که پاسخهای مربوط به نظرسنجیِ مردان، بیشتر نشان دهندهٔ آن است که آنها بنا بر شور و احساسات شخصی چنین شیوهای را نسبت به شیوههای دیگر ترجیح میدهند.
گر شور و شری هست حریصان جهان راست خرم دل قانع که ز هر شور و شری رست
در مسجد نماز جمعه و جماعت بر پا مى شد و مسلمانان براى تعليم دين و شنيدن وعظ وخطابه در آن جمع مى شدند، همچنين مساجد محل قضاوت و داورى ميان مردم ، تدريس علوممختلف دينى ، قرائت قرآن و پرسش و پاسخهاى علمى ومحل شب به روز آوردن مسافران و غريبان بود. علاوه بر اين مساجد پايگاه سياسى جامعهو منبر آن تريبون رسمى حكومت و محل انتصاب فرمانداران و فرماندهان و ابلاغ احكام ودستورات و نيز مكان شور و مشورت و انتشار اخبار و گزارشهاى تازه و بعضا گفتگودرباره مسائل مالى و بازرگانى و معاملات تجارى به شمار مى رفت .
عبدالله ذوالبجادين او از قبيله مزينه بود و نامش عبدالعزى ، اسم يكى از بتها است . دركودكى پدرش از دنيا رفت ، عموى بت پرستش كفالت وى را به عهده گرفت ، از اوحمايت و سرپرستى نمود، به جوانيش رسانيد و قسمتى ازاموال و اغنام خود را به او بخشيد. در آن موقع آيين اسلام شور و تحركى در مردم به وجودآورده بود و همه جا پيرامون دين جديد بحث و گفتگو مى شد. عبدالعزاى جوان نيز بهجستجو و تحقيق برخاست و با عشق و علاقه مسائل اسلامى رادنبال مى كرد. بر اثر شنيدن سخنان پيامبر اسلام (ص ) و آگاهى از تعاليم الهى بهفساد عقيده خود و خاندان خود پى برد، از بت پرستى و رسوم جاهليتدل بر گرفت ، و در باطن به دين خدا ايمان آورد، اما به رعايت عموى خود اظهار اسلامنمى نمود.
به آهنگ حسینی مدح بانوی حجازی را به صد شور و نوا خواهد به عالم رایگان دارد
عارفان در وجد و ما در های های مطربان در شور و ما در های هوی
گفت شب طشت مزن که همه بیدار شوند که مگر ماه گرفتهست مجو شور و فتن
صد بندِ شوق پاره کند زورِ آرزو یارب که بختِ شور و جنونِ کسی مباد
او دلباخته حق و حقيقت بود، قلبى داشت كه از شور و هيجان ، پاكى و خلوص ، صميميت وصفا لبريز بود و مانند مرغى كه از قفس آزاد شده وبال و پر گشوده باشد، با سرعت مى رفت تا هر چه زودتر به رهبر اسلام برسد،آزادانه از تعاليم حيات بخش او استفاده كند، خود را به شايستگى بسازد و موجباتسعادت واقعى و كمال انسانى خود را فراهم آورد.
بهتر اين است كه من بيان اين قسمت از تاريخ را به ياد مرحوم جوادفاضل (كه خداى رحمتش كند) به عهده او واگذارم . او با شور و التهابى خاص كهمظهرى گويا از ارادت صميمانه اش به على وآل على عليهم السلام بود چنين مى نگارد:
هم نمک بود و هم طبرزد بود شور و شیرین که دل نمیزد بود
در اين حال روزنامه هاى وابسته به دولت ليبى مانند ((السفير)) در پى انحراف افكارعمومى ، با تيترهاى بزرگ و با آب و تاب فراوان اعلان كردند كه : امام موسى صدربراى همكارى با انقلاب ايران و مبارزه بر ضد شاه مخفيانه به ايران سفر كرده است .ولى كسى به اين حرفها گوش نمى داد. اعتراض و راهپيمايى همچنان ادامه داشت و هر روزبيش از روز گذشته بر شور و هيجان و اعتراض مردمى افزود مى شد.(754)
شور و مستی، تویی تویی نور هستی، تویی تویی
هارولد پس از شکست نیروهای مخالف در شمال، به زحمت سپاهیان خود را به جنوب رسانید ولی اوضاع برای وی و سپاهیانش رفته رفته رو به وخامت میرفت. لشکریان او در نتیجه برخورد با نروژیان ضعیف و خسته شده بودند. فئودالهای شمالی به سهم خود جنگیده بودند و دیگر چندان شور و حرارتی برای جنگی دوباره نشان نمیدادند. اسقفها از حمایتی که پاپ از ویلیام میکرد، به تشویش افتاده بودند. در داخل انگلستان یک حزب نورمنی وجود داشت که اعضای آن را فرانسویانی که ادوارد خستو با خود به کشور آورده بود، تشکیل میدادند که این گروه خود را آماده حمایت از ویلیام میکرد.
از آن روز اول که امام مهندس بازرگان را انتخاب فرمودند که ما همان موقع هم قبول نداشتیم، ولی سه هزار نفر از فضلا و طلاب قم و جامعه مدرسین حرکت کردند بازرگان، بازرگان حمایتت میکنیم. برای این که منتخب امام هستی. بنیصدر همهمچنین، قطبزاده همهمچنین، آنهائی را هم که امام بهاصطلاح اظهار میکرد: میشناسم، تا آن موقعی که انحرافی نبود و میدانستیم که مورد توجه و علاقه امام هستند و حتی جناب موسوی نخستوزیر محترم را همین اخیراً که ایشان تقویت کردند و گفتند راجع به دولت تضعیف نشان نکنید و چه نکنید … امام به عنوان یک مرشد و ناصح امین باید به وظیفهاش عمل بکند و به وظیفهاش هم عمل کردهاست و میکند در مقاطع حساس آن نظر خودش را ابراز میکند که به نظر من چنین است و چنان است، اما یکوقتی با مردمی که به اصطلاح، آنها مأمور به شور و بررسی و این مسائل نیستند با آنها صحبت میکند. یکوقت با نمایندگان مجلس صحبت میکند که میگوید نمایندگان مجلس من این نظرم است یعنی نصیحت من است و الا خود دانید.
ولى با توجه به يك نكته اين ايراد قابل دفع است ، چرا كه مى دانيم در هر انقلابىنخستين گروهى كه به آن جذب مى شوند، جوانان هستند، گذشته از اينكه قلبهائىپاكتر و افكارى دست نخورده دارند، شور و جوشش انقلابى در آنها بيشتر است ، بهعلاوه وابستگيهاى مادى كه بزرگسالان را به محافظه كارى و ملاحظات مختلف دعوت مىكند در آنها نيست ، نه مال و ثروتى دارند كه از ضايع شدن آن بترسند، و نه پست ومقامى ، كه از به خطر افتادنش وحشت كنند!
شاه فلک ز بارگه کرده نشاط خوابگه بر در بارگه سپه ساخته شور و مشغله