شناوۀ کشتی شکسته

معنی کلمه شناوۀ کشتی شکسته در فرهنگستان زبان و ادب

{wreck buoy} [حمل ونقل دریایی] شناوه/ بویه ای که برای نشان دادن محل کشتی شکسته به کار میرود متـ . بویۀ کشتی شکسته

جملاتی از کاربرد کلمه شناوۀ کشتی شکسته

نسبت کشتی شکسته ما با کنار و میانه هر دو یکی است
اینگوهر بخون شده غلطان حسین تست وین کشتی شکسته ز طوفان حسین تست
آریل و اریک درست پیش از اینکه اورسولا از کنار آنها بگذرد و بر فراز آنها بنشیند دوباره در بالای آب ظاهر می‌شوند. اورسولا سپس کنترل کامل تمام اقیانوس را به دست می‌آورد با ایجاد یک طوفان، کشتی‌های غرق شده را به سطح می‌آورد. درست زمانی که اورسولا می‌خواهد آریل را بکشد، اریک یک کشتی شکسته را فرماندهی می‌کند و اورسولا را با ضربه‌زدن به ستون کمانش به چوب می‌کشد. با مرگ اورسولا، تریتون و سایر پولیپ‌های باغ اورسولا به شکل نخستین خود بازمی‌گردند. تریتون با درک اینکه آریل واقعاً اریک را دوست دارد، با کمال میل او را از یک پری دریایی به یک انسان تبدیل می‌کند و ازدواج او با اریک را تأیید می‌کند. آریل و اریک در یک کشتی ازدواج می‌کنند و در حالی که تمام دوستان و خانوادهٔ آریل آن‌ها را تماشا می‌کنند، حرکت می‌کنند.
کشتی شکسته ایم و به ساحل رسیده ایم دانسته می توان گهر از ما گران خرید
در سال ۳۹ ق. م منظومه‌ای در وزن دو هجائی (ترجیع بندها) خشن و تقریباً کم‌مایه‌تر از آثار قبلی خود پیرامون روابط زن و مرد سرود، گویی این منظومه پرتوی از زندگی رو به انحطاط شهرنشینان رومی است و خود را در کشتی شکسته‌ای بی‌مقصد و مقصود می‌یابد.
کشتی شکسته ای است به بحر گناه اسیر بخشایشی که موجه طوفان ز سر گذشت
سپس دودکش جلویی کشتی شکسته شد و به آب برخورد کرد و موجی ایجاد کرد که آن قایق را به فاصله ۵۰ یارد (۴۵.۷۲ متر) از کشتی در حال غرق شدن دور کرد؛ چندین نفر از جمله چارلز دوان ویلیامز (مسافر درجه یک) که در آب دست و پا می‌زدند را تا حد مرگ له کرد، اما لایتولر که در کنار آنها بود، جان سالم به در برد. کسانی که هنوز در کشتی بودند، احساس می‌کردند که ساختار او در اثر فشار های شدید می‌لرزد.
چیزی که موسیقی رادیکال لحاظ می‌کند بازگشتی به رنجش انسانی است. در همین حال لرزش‌های هراس‌آور روانی، در نمودی شبیه به زلزله‌نگار (استعاره‌ای از تغییراتی شدید و بالا و پایین‌های بسیار)، به عنوان قاعدهٔ تکنیکی موسیقی در خواهد آمد. این موسیقی دوام و توسعه را منع می‌کند (به وجه انتقادی). زبان موسیقی به دو قطبی افراطی بدل شده‌است. در یک طرف، به سوی سخن گفتنی حقیقتاً مشابه با هراس انسانی و در جهت دیگر به سمت یک ثبوت کامل واضح، ناشی از سکون انسان، انسانی که تشویش و نگرانی‌اش باعث شده در نقطهٔ ایستادگی‌اش (به مثابه یک رد پا) منجمد شود و تاب حرکت نداشته باشد… موسیقی مدرن نسیان کامل را در هدف خود می‌بیند. این پیام نومیدانه‌ای است، پیامی بر جا مانده از یک کشتی شکسته..
مستغرق فراقم و جویای وصل یار کشتی شکسته چشم امیدش به ساحل است
کشتی شکسته ای که به گرداب خون فتاد او را میان لجهٔ خون، ناخدا تویی
بر کشتی شکسته ام از بس تپانچه زد انگشت موج در کف دریا کبود شد