شناخت گرایی اخلاقی

معنی کلمه شناخت گرایی اخلاقی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شناخت گرایی اخلاقی دیدگاهی است که در مورد ماهیت و چیستی گزاره های اخلاقی بحث می کند و معتقد است گزاره های اخلاقی؛ بیانگر باورهای حقیقتاً صادق یا کاذب اند.
اگر بپذیریم احکام اخلاقی از جنس گزاره ها هستند این پرسش جدی درباره آنها پیش می آید که این گزاره ها چه نوع گزاره ای هستند؟شناخت گرایی دیدگاهی ناظر به سنخ گزاره های اخلاقی است. این دیدگاه بر آن است که گزاره های اخلاقی در مقام بیان خبری از امور واقع اند، در مقابل برخی که معتقدند احکام اخلاقی تجلی امیال و گرایش ها یا صرفاً یک دستور هستند.
مکاتب اخلاق شناسی
واقع گرایی اخلاقی معمولاً «شناخت گرایی» نیز نامیده می شود، اما اگر بخواهیم به بیانی دقیق سخن بگوییم، باید میان آن دو فرق دقیقی قائل شویم. با این مقدمه که واقع گرایی و غیرواقع گرایی دارای دو جهت وجودشناختی و معناشناختی است. از جهت وجودشناختی واقع گرایان به وجود ارزش و لزوم اخلاقی معتقدند و غیر واقع گرایان وجود آنها را انکار می کنند و از جهت معناشناختی واقع گرایان جمله های اخلاقی را واقع نما و غیرواقع گرایان آنها را غیرواقع نما می دانند. دو جهت وجود شناختی و معناشناختی بر هم ترتب دارند. اگر بپذیریم که ارزش و لزوم اخلاقی واقعیت عینی ندارند جمله های اخلاقی نمی توانند واقع نما باشند. اما برای اثبات واقع گرایی باید علاوه بر اثبات واقعیت عینی داشتن ارزش و لزوم اخلاقی واقع نمایی جمله های اخلاقی را نیز به اثبات برسانیم؛ زیرا مدعای واقع گرایان این است که اخلاق از ارزش و لزوم واقعی سخن می گوید و این خود مشتمل بر دو مدعاست:اول اینکه ارزش و لزوم اخلاقی واقعی اند. و دوم اینکه جمله های اخلاقی از آنها سخن می گویند. بنابراین شناخت گرایی یک بعد از واقع گرایی را مورد توجه و کاوش قرار می دهد یعنی واقع نمایی گزاره های اخلاقی را. گرچه لازمه این که معتقد باشیم مفاهیم اخلاقی قابل شناخت هستند این است که این مفاهیم به سان دیگر مفاهیم واقعی، وجودی واقعی داشته باشند. بنابراین مکاتبی که جمله های اخلاقی را واقع نما می دانند توصیفی و شناخت گرا و مکاتبی که جمله های اخلاقی را غیرواقع نما می دانند غیرتوصیفی و غیرشناخت گرا می گویند.
نسبت شک گرایی و واقع گرایی
...

جملاتی از کاربرد کلمه شناخت گرایی اخلاقی

شناخت گرایی دو مولفه اصلی دارد، یکی روش شناختی و دیگری نظری. از نظر روش شناختی، شناخت گرایی رویکردی پازیتیویستی دارد و می‌گوید که روان‌شناسی را می‌توان (در اصل) با استفاده از روش علمی به‌طور کامل توضیح داد، در مورد اینکه آیا این درست است یا نه، حدس و گمان وجود دارد. این نیز عمدتاً یک هدف تقلیل گرایانه است، با این باور که اجزای فردی عملکرد ذهنی («معماری شناختی») را می‌توان شناسایی و به‌طور معناداری درک کرد. دومی می‌گوید که شناخت شامل حالات ذهنی گسسته و درونی (نماینده‌ها یا نمادها) است که می‌توان آن‌ها را با استفاده از قوانین یا الگوریتم‌ها تغییر داد.
شناخت گرایی نوشته (به انگلیسی: Cognitivism) در علم روان‌شناسی، چارچوبی نظری برای درک ذهن است که در سال ۱۹۵۰ اعتبار پیدا کرد. این جنبش پاسخی به رفتارگرایی بود، که به گفته شناخت گرایان از توضیح شناخت غافل شدند. نام روان‌شناسی شناختی از کلمه لاتین «Congnoscere» گرفته شده‌است.