شش خنج

معنی کلمه شش خنج در لغت نامه دهخدا

شش خنج. [ ش َ / ش ِ خ َ ] ( اِ مرکب ) شلوار و ازار. ( ناظم الاطباء ). || گردکانی که درون آن را خالی کرده پر از سرب کنند و بدان قماربازی نمایند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). بازیی است و آن چنان باشد که اندرون گردکان را از مغز خالی کنند و از سرب گداخته پرکنند و بدان بازی نمایند و در مؤید الفضلاء به سکون نون شش خانج آورده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). گردکانی که درون آن خالی کنند و از سرب پر کنند ( حرز ) یا از گچ ( کجه ) برای گردوبازی. ( یادداشت مؤلف ). حرز. ( السامی فی الاسامی ). رجوع به شش خانج شود. || ( ص مرکب ) امرد و بی ریش. ( ناظم الاطباء ).
- شش خنج کجین ؛ آن را کجه هم گویند. و هی خزفة یدورها الصبی کانها کرة یتقامر بها. ( یادداشت مؤلف ): کُجَّة؛ شش خنج کجین. ( السامی فی الاسامی ).

معنی کلمه شش خنج در فرهنگ معین

( ~ . خَ ) (اِ. ) گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سرب سازند.

معنی کلمه شش خنج در فرهنگ فارسی

گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سر سازند .

معنی کلمه شش خنج در ویکی واژه

گردکانی باشد که درون آن را خالی کنند و به جهت بازی قمار پر از سرب سازند.

جملاتی از کاربرد کلمه شش خنج

فیلمبرداری این فیلم را داریوش خنجی بر عهده داشته‌است.
سلسلهٔ ابونجمی تحت حمایت حکام لار توانستند تا ابتدای قرن دهم به حیات سیاسی-اجتماعی خویش تداوم بخشند. در ابتدای قرن دهم با روی کار آمدن شاه‌اسماعیل صفوی و ترویج مذهب تشیع و تشدید اختلاف فرقه‌ای در منطقه و هم‌چنین انتقال مسیرهای تجاری منتهی به خلیج فارس از طریق خنج به مسیر جهرم، باعث ایجاد ناامنی در منطقه گردید. به نحوی که بنا به گفتهٔ وثوقی در کتاب خنج گذرگاه باستانی و محمداعظم بنی‌عباسیان در تاریخ جهانگیریه، بسیاری از مشایخ و علما از منطقه مهاجرت کردند. مسئلهٔ ناامنی در منطقه باعث تقویت قلاع نظامی از سوی حکام منطقه گردید که قلعهٔ گراش نیز از این امر مستثنی نبود؛ به‌طوری‌که نقش قلعهٔ گراش در تأمین امنیت منطقه و هم‌چنین محلی برای نگهداری ذخایر و مهمات، از ابتدای قرن دهم تا پایان دورهٔ قاجاریه به مدت چهارصد سال، در تاریخ منطقه مشهود است و نام سلسله‌حکام گراش از این تاریخ به بعد، بلاانقطاع در تاریخ‌های محلی ذکر شده‌است.
توتم و تابو (به آلمانی: Totem und Tabu) عنوان کتابی‌است از زیگموند فروید که در سال ۱۹۱۳ از مجموعهٔ چهار مقاله که پیش‌تر و نخستین‌بار در مجله به چاپ رسیده، نگارش شده‌است. این کتاب با ترجمه دکتر محمدعلی خنجی به فارسی ترجمه شده‌است.
جویم در سال ۱۳۱۶ به همراه بیدشهر و خنج یکی از بخش‌های تابعه شهرستان جهرم در استان جنوب بود که در سال ۱۳۲۳ به شهرستان لارستان پیوست. جویم در سال ۱۳۶۹ به شهر تبدیل شده‌است.
این پهنه گسلی شامل دسته‌ای از گسل‌های باراستای نزدیک به ۷۰ درجه شمال باختر است که بخش‌های شمالی شهر خنج را دربرمی گیرد. چنان‌که دربرش ساختاری زیر نقشه نمود دارد این پهنة گسلی درگروه گسله‌های طولی با مولفة اصلی راندگی همراه با حرکات راست بر قرارگرفته‌است. شیب سطح گسله‌های این پهنه گسلی بگونه‌ای معمول روبه شمال خاور است.
ایرج وامقی در تجدید کار حزب سوسیالیست پس از ۲۸ مرداد توسط محمدعلی خنجی به این حزب پیوست و تا زمان انحلال این حزب در سال ۱۳۴۰ عضو این حزب بود. وی همچنین عضو جبهه ملی ایران و عضو شورای مرکزی این سازمان تا زمان فوت بود.
در زمان او، مرزهای سرزمین آق‌قویونلو همان مرزهای هنگام مرگ اوزون حسن بود. فضل بن روزبهان خنجی در عالم‌آرای امینی از او به عنوان جانشین شایستهٔ اوزون حسن یاد کرده‌است. مورخان او را به دانش‌پروری و شاعرنوازی ستوده‌اند.
تعدادی از فعالان جوان جبهه ملی در سازمان مخفی و نوبنیاد نهضت مقاومت ملی با همگامی اعضای حزب مردم ایران (نخشب) عضویت داشتند و پس از اندک مدتی حزب ایران و حزب پان ایرانیست بدان پیوستند و نمایندگان احزاب ملی (حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست - خنجی و مسعود حجازی) و نمایندگان بازار و دانشگاه تهران اعضای کمیته مرکزی را انتخاب کرده و سپس ساختار تشکیلاتی نهضت را به تصویب رسانید.
زادهٔ خسرو هلاکوخان هم از بخت نیا قتل عام از مرز خنج تا شکیبان کرد باز
تل قلعه عبدالقادری مربوط به دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان خنج، روستای فیشور واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۴۱۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
خنجین یکی از شهرهای استان مرکزی در ایران می‌باشد. در سال ۱۳۸۸و براساس آخرین تصمیمات در تقسیمات کشوری خنجین از شهرستان کمیجان منتزع و به بخش خنجین ارتقا یافته و همچنین به شهرستان فراهان ملحق گردید.