شرمسار شدن.[ ش َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) خجل گشتن. شرمنده شدن : زلیخا تنگدل شد و شرمسار. ( قصص الانبیاء ص 74 ). قلب مشو تا نشوی وقت کار هم ز خود و هم ز خدا شرمسار.نظامی.تا نشود راز چو روز آشکار تا نشویم از پدرش شرمسار.نظامی.مکن پنجه از ناتوانان بدار که گر بفکنندت شوی شرمسار.سعدی ( بوستان ).- شرمسار شدن از روی ، یا در روی کسی ؛ خجل و شرمنده شدن از وی : تو در روی سنگی شدی شرمسار مرا شرم نآید ز پروردگار.سعدی ( بوستان ).برادر ز کار بدان شرم دار که در روی نیکان شوی شرمسار.سعدی ( بوستان ).برهمن شد از روی من شرمسار که شنعت بود بخیه بر روی کار.سعدی ( بوستان ).ای خداوند ببخشای وگر هر آینه مستوجب عقوبتم در روز قیامتم نابینا برانگیزتا در روی نیکان شرمسار نشوم. ( گلستان ). - شرمسارشدن در رخ کسی ؛ محاوره است. ( آنندراج ). شرمنده شدن در پیش وی : ور ز تو در قلب من آید غبار هم تو شوی در رخ من شرمسار.امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).
معنی کلمه شرمسار شدن در فرهنگ فارسی
خجل گشتن شرمنده شدن
جملاتی از کاربرد کلمه شرمسار شدن
از سوی دیگر، پدرکشی و تابوی نکشتن حیوان توتم پایه نگرشها، اوامر و اعمال دینی گوناگون شد، گناه نخستین، عصیان علیه پدر آسمانی و احساس گناه، پشیمانی و شرمساری از نتایج همین فرایند است. هم از این روست که انسان میخواهد با تسلیم شدن به خواست پدر آسمانی او را خشنود سازد و با خدای خود عهد بستهاست که در ازای بهرهمند شدن از حمایت و آمرزش خداوندی، دیگر دست به آن اقدام شیطانی نیالاید. همچنین پدرکشی روشن میسازد که چرا عواطف و احساسات دینی دو قطب دارد: احساس گناه و حس کامیابی و پیروزی.
پس خود برای کشته شدن ایستاد و گفت مردن هزار مرتبه بهتر که شرمسار
و تأثیر آن با شرایط پیش آمده از پیش در اروپا قابل مقایسه بود که در آن ناگهان به زنان اروپایی دستور داده شده بود که به صورت برهنه به خیابان بروند. در نتیجه، وقایع با خشونت روبرو شد و برای اجرای این مصوبه، به پلیس دستور داده شد که هر زن را که در انظار عمومی پوشش دارد، حجاب آنان برداشته شود و موجب وارد شدن آسیب روحی و جسمی به زنان شد. به عنوان مثال، زنان در حالی که روسری و چادرهایشان پاره میشد، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که این نشانه تحقیر و شرمساری عمومی بود. خانههای آنها به اجبار مورد تفتیش قرار میگرفت و تا زمان کنارهگیری رضاشاه در سال ۱۹۴۱ بود که بسیاری از زنان برای جلوگیری از قرار گرفتن در چنین شرایطی و آزار و اذیت نشدن، ترجیح دادند خانه خود را ترک نکنند حتی برخی خودکشی کردند. در تابستان سال ۱۹۳۵ وقتی رضاشاه به همه مردان دستور داد کلاه پهلوی، به سبک اروپایی بپوشند باعث تشدید اعتراضات و خشونتها شد و تظاهرات گسترده و غیر خشونتآمیزی را در ماه ژوئیه در شهر مشهد برانگیخت، که توسط ارتش سرکوب شد، و منجر به کشته شدن حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ نفر شد.
به عنوان مثال، در زمینه جامعهپذیری، یک فرد جسور ممکن است مایل باشد که در موقعیتهای اجتماعی خطر شرمساری یا رانده شدن را داشته باشد، یا قوانین آداب معاشرت یا ادب را زیر پا بگذارد. یک فرد بیش از اندازه جسور میتواند بهشدت درخواست پول کند یا دائماً کسی را وادار کند تا یک درخواست را برآورده کند.
ریگولتو، از ترس دوک و هوس بازیهای وی، دخترش را از انظار مخفی نگاه داشته بوده و فقط به او اجازه میداده که به کلیسا برود. با خارج شدن ریگولتو از خانه، جیلدا شروع به گفتگو با خدمتکارشان میکند و از اینکه اسرارش را از پدرش مخفی میکرده، شرمسار میشود.
اگر خوک بار دیگر مسخ شود، زشت تر از جاحظ نتواند شدن. روزی وی به شاگردانش گفت: هیچ کس به اندازه ی زنی مرا شرمسار نکرد که روزی به نزد طلاسازی مرا برد و گفت: چون این بساز.
اگرچه در ابتدا همه چیز طبیعی به نظر میرسد، اما پس از مدتی صدای ریچارد شروع به تغییر میکند، ناخنهای او بلند میشوند. سپس او احساس ناخوشایندی در ناحیه کشاله ران خود میکند و با ناپدید شدن مردانگی اش، وحشت میکند. سپس، موهای سر او بلند میشود و سینههایش بزرگ میشود. او شرمسار است، اما ریچارد دوباره به آزمایشگاه میرود و آن جا خود را هلن هاید معرفی میکند و خودش را به عنوان دستیار جدید ریچارد معرفی میکند. او گزارشهای خود را بازنویسی میکند، با مافوق خود، ایو دوبوسیو و الیور مینتز ارتباط برقرار میکند. بعداً، هلن هاید نامزد ریچارد، سارا را ملاقات میکند و با او دوست میشود.
با این وجود رئیسجمهور لینکولن از عملکرد ژنرال مککللن چندان رضایت نداشت. گزارشهای موجود از ۱۷ سپتامبر تا ۲۶ اکتبر نشان میدهد علیرغم درخواستهای مکرر رئیسجمهور و وزارت جنگ در رابطه با تعقیب نیروهای دشمن، ژنرال مککللن به بهانه کمبود سازو برگ جنگی و ترس از پراکنده شدن نیروهایش از گذر کردن بر روی رودخانه پوتوماک و دنبال کردن ارتش دشمن خودداری کردهاست. ژنرال هنری هالک فرمانده نیروی زمینی اتحادیه در انتقاد از عملکرد مککللن در یک گزارش رسمی نوشت: «بی تحرکی و سکون طولانی یک ارتش بزرگ در برابر دشمنی شکست خورده، آن هم در مناسبترین فصل سال و بهترین زمان برای یک عملیات سریع و برق آسا، موردی بسیار ناامیدکننده و مایه شرمساری است.»