شرم الوده

معنی کلمه شرم الوده در لغت نامه دهخدا

( شرم آلوده ) شرم آلوده. [ ش َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) شرمگین. شرم آلود. شرمگن. شرمنده روی :
از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز
بید مجنون سربه پیش انداختن بار آورد.صائب تبریزی ( از آنندراج ).رجوع به شرم آلود شود.

جملاتی از کاربرد کلمه شرم الوده

از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز بید مجنون سر به پیش افکنده می خیزد ز خاک
از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز بید مجنون را میسر نیست سر بالا کند
چشم گستاخ هوس از دور نتواند گذشت حسن شرم آلوده او را ز پیرامن هنوز
مبین گستاخ در رخسار شرم آلوده خوبان که باشد درنیام این تیغ بی زنهار عریانتر