شرط لنگر و زنجیر
معنی کلمه شرط لنگر و زنجیر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه شرط لنگر و زنجیر
به دریای خون کشتی جانور رکاب و عنان لنگر و بادبان
فکندم لنگر و کشتی شکستم چه گوهرها کز این ساحل برآرم
سخن لنگر و بادبانش خرد به دریا خردمند چون بگذرد
همیشه تا که بود کشتی سپهر که او ز خاک لنگر و از سدره سایبان دارد
کان کشتی شکسته به دریا از نهنگ بادش گسسته لنگر و دریده بادبان
گر زند شخص عتابش بانک بر پست و بلند لنگر و جنبش نماند در زمین و آسمان
تخت از پایه خود افتاده که از آن لنگر و آن شان صدحیف!
با مردم سبک نکنم دست در میان بی لنگر و سبکسر چون کهربا نیم
مجموعه پیچ و مهره لنگر و صفحه پایه، این قسمت کل ساختار برج را نگه میدارد.