شاهنامه ثعالبی

معنی کلمه شاهنامه ثعالبی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شاهنامه ثعالبی (کتاب). این کتاب ترجمه ای از غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم است که مؤلف آن را به فرمان ابو المظفر نصر بن ناصر الدین ابو منصور سبکتکین، برادر سلطان محمود غزنوی نوشت و خبرهای سود بخش و برجسته ای در باره شاهان و سرگذشت آنان، آیین ها، حکمت ها، تاریخ ها، سنت ها، دستورها، پیکارها، رویدادها، پیروزی ها، نیکوکاری ها و زشت کاری های آنان و خصلت های زیبا و زشت و خوب و بدشان و دیگر چاره گری ها و حالات آنان را در این اثر گنجاند و بدین شیوه، تکلیفش را ادا کرد.
ثعالبی در بخش ایران باستان کتاب خود که از اهمیت فراوانی برخوردار است، تنها به نقل ساده رویدادها و گزارش در باره آنها نپرداخته، بلکه گاهی به استدلال و سنجش نیز دست زده است. تعبیرها و تشبیه های منشیانه ای که در این کتاب به ویژه در توصیف آیین جلوس پادشاهان، چگونگی سخن گفتن بزرگان کشور در برابر شاهان و پاسخ های پادشاهان به افراد و توصیف میدان های نبرد و گیر و دار جنگ ها، پیروزی ها و شکست ها دیده می شوند و شیوه نثری آن در باره پایان عمر، جمله ها و تعبیرهای ثعالبی را در کتاب های ادبی و بلاغی اش مانند فقه اللغة و سر البلاغه و الاعجاز و الایجاز به یاد می آورند. به هر روی، وی تاریخ را در ادب و بلاغت و ترسل به خدمت می گیرد؛ زیرا به تاریخ جز با دید پند پذیری و عبرت گیری نمی نگرد و از آن جز این نمی خواهد و از این رو، عبرت ها و پندها و حکایت های اخلاقی و اندرزهای گوناگونی که در تهذیب اخلاق آدمیان به کار می آیند در کتاب خود می گنجاند و ویژگی کار بردی و عبرت آموزی تاریخ را از دیگر خصلت های آن بیشتر می پسندد.
گزارش محتوا
نویسنده در این کتاب، به تالیف تاریخی عمومی دست می زند؛ یعنی از دوران پادشاهان افسانه ای و کیومرث (همان آدم ابو البشر به باور وی) گزارش می دهد و تاریخ ایران باستان را تا سقوط ساسانیان (یزدگرد سوم، فرزند شهریار و آخرین شاه پارسیان) پی می گیرد و مانند شاه نامه فردوسی گزارش هایش را در سه بخش می گنجاند: ۱. دوران اساطیری (از کیومرث تا فریدون و قیام کاوه آهن گر)؛ ۲. دوران حماسی (از قیام کاوه آهن گر تا قتل رستم و سلطنت بهمن)؛ ۳. دوره تاریخی (از حمله اسکندر تا پایان سلسله ساسانی).
← اندرزهایی از شاهان اسطوره ای
پژوهش گران در نام اصلی این اثر گران مایه ثعالبی، دیدگاه های گوناگونی عرضه و از آن به نام های غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم؛ تاریخ غرر السیر معروف به غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم و تاریخ غرر السیر ملوک فرس، یاد کرده اند. سراسر این اثر تاریخی در باره ایران باستان نیست و از این رو، نام گذاری آن به غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، نادرست و نامناسب است و آن را به همان نامش در برخی از منابع کهن؛ یعنی تاریخ الثعالبی باید خواند. تاریخ ثعالبی، از اندازه کنونی اش دراز دامن تر بوده و آنچه اکنون از این کتاب مانده است، از دو جلد بیشتر نیست. این دو جلد، تاریخ پادشاهان ایران باستان، پیامبران پادشاه، فرعون ها، فرمان روایان بنی اسرائیل، پادشاهان حمیر، تاریخ شام و عراق، پادشاهان روم، هند، ترک، چین، طلوع فجر اسلام و اخبار میلاد پیامبر اسلام را تا رحلت آن جناب در بر دارد. دو جلد دیگر آن که از تاریخ خلفای راشدین آغاز می شود و به روزگار خود نویسنده؛ یعنی پادشاهی ابو المظفر پایان می یابد، به گمان، از میان رفته اند.
← منابع این کتاب
...

جملاتی از کاربرد کلمه شاهنامه ثعالبی

این فرضیه از سنجشِ دیگر متون پهلویِ به‌جامانده مانند ایادگار زریران و کارنامگ ارتخشیر پاپکان با شاهنامه و برگردان خسرو اد ریدگ از پهلوی به عربی در غرر ثعالبی تقویت می‌شود.
در شاهنامه فردوسی نسخه مسکو و تاریخ بلعمی نام او گُرَزم آمده است ،. در شاهنامه تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق و همچنین شاهنامه موسوم به شاهنامه سعدلو این نام به صورت کُرَزم آمده است . در تاریخ طبری از او به نام قرزم و در غررالسیر ثعالبی که ترجمه شاهنامه است از او به نام کَردَم نام برده شده است ،.
بُزرگمهر بُخْتَگان (سده ۶ میلادی) که با عنوان بزرگمهر حکیم از او یاد می‌شود، فرزند سوخرا و وزیر خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی بود. او رئیس مشاوران ویژهٔ دربار و پاسبان شخصی شاه و رئیس دربار بوده‌است. منابع فارسی و عربی او را دارای خِرَد استثنایی و اندرزهای حکیمانه توصیف کرده‌اند. گزارش‌های نیمه‌افسانه‌ای از جایگاه او در شاهنامه و در اندازه‌ای کمتر در غرر ثعالبی و مروج‌الذهب مسعودی آمده‌است. از سوی خاورشناسان، بزرگمهر شخصیتی افسانه‌ای پنداشته می‌شود که به دلیل ناهمگونی نظرات دربارهٔ بزرگمهر در منابع اسلامی و ذکر نشدن نام وی در آثار پیش از اسلام است. برخی از پژوهشگران بزرگمهر را با برزویهٔ طبیب یکی دانسته‌اند که این نظر از سوی دیگر پژوهشگران رد شده‌است. برخی او را با «بُرْزْمِهر» یکی می‌دانند.