شاهزاده بانو

معنی کلمه شاهزاده بانو در لغت نامه دهخدا

شاهزاده بانو. [ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) شاهزاده خانم. بانو که نسب بشاه برد :
ای شاهزاده بانوی ایران بهفت جد
اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است.خاقانی.

معنی کلمه شاهزاده بانو در فرهنگ فارسی

شاهزاده خانم بانو که نسبت بشاه برد

جملاتی از کاربرد کلمه شاهزاده بانو

دل شاه خون شد از شور فراق شاهزاده ز نوای بانوان حرم و فغان لیلی
او با پسرعموی خود شاهزاده سپهر شکوه در ۳۰ ژانویه ۱۶۷۳ ازدواج کرد. همسرش سومین پسر محمد داراشکوه و نادره بانو بیگم بود. در سال ۱۶۷۶ زبده پسری به نام شاهزاده علی تبر به دنیا آورد که فقط ۶ ماه زنده ماند.
در هنگام صعود اورنگ زیب به سلطنت، جهان‌آرا از قدرت برکنار شد و به‌جای او خواهر کوچکش روشن‌آرا جای او را به عنوان پادشاه بیگم گرفت. جهان‌آرا در همان سال در زندان در قلعه آگره به پدرش پیوست، جایی که او خود را وقف مراقبت او تا زمان مرگش در سال ۱۶۶۶ کرد. پس از مرگ پدرشان، جهان‌آرا و اورنگ زیب در سال ۱۶۶۸ آشتی کردند. او به جهان‌آرا لقب ملکه شاهزاده‌ها را داد و دوباره او را به عنوان پادشاه بیگم و رئیس قصر و حرم‌سرای سلطنتی منصوب کرد و حقوق سالانه بیشتر از دوره سلطنت پدرشان را به او داد که یک میلیون و هفتصد هزار سکه طلا بود و او به جای روشن‌آرا، بانوی اول شد.
نام شخصی همسر سلطنتی جانگ نوک-سو (장녹수) بود. پدرش جانگ هان-پیل یک قاضی شهرستان بود که در بخش غربی چونگ‌چانگ زندگی می کرد و مادرش صیغه‌ای از طبقه چون‌مین (پایین ترین طبقه اجتماعی چوسان) بود. به همین دلیل، جانگ نوک-سو به عنوان خدمتکار شخصی یی هیون (شاهزاده بزرگ جین)، پسر پادشاه یه‌جونگ و ملکه آن‌سون زندگی می کرد. او سپس با گا نو (가노؛ 家奴)، یکی دیگر از خدمتکاران شاهزاده بزرگ جین، ازدواج کرد و از او صاحب فرزند پسری شد. بانو جانگ به یادگیری آواز خواندن و رقصیدن پرداخت و به یک گیسانگ (زنان هنرمند) تبدیل شد. او زیبایی معمولی داشت، اما ظاهری شاداب و جوان داشت و استعداد فوق العاده‌ای در خوانندگی و موسیقی داشت.
روسالکا داستان پری است که دلباختهٔ شاهزاده‌ای است که برای شنا به دریاچهٔ او می‌آید. پری برای آنکه تبدیل به انسان شود نزد جادوگری می‌رود و با خواندن «ترانهٔ ماه» داستان عشق خود به شاهزاده را برای او فاش می‌کند. جادوگر موافقت می‌کند که روسالکا را به انسان تبدیل کند وانگهی با این شرایط که روسالکا قادر به حرف زدن نباشد و چنانچه شاهزاده به او خیانت کند شاهزاده طلسم شده و روسالکا به اعماق دریاچه بازگردد. روسالکا شرایط جادوگر را می‌پذیرد و به بانوی زیبایی تبدیل می‌گردد. شاهزاده با دیدن روسالکا بی‌درنگ دلباختهٔ او شده و او را با خود به کاخ می‌برد.
شروان به عز شاه ز بغداد درگذشت تا شاهزاده صفوة دین بانوان اوست