جملاتی از کاربرد کلمه سیه خانه ٔ ابنوس
آمدش در ره آن بادیه پیش ساختش شمع سیه خانه خویش
در دامن صحرای دل سوخته من تا چشم کند کار، سیه خانه داغ است
در دامن صحرای دل سوخته من تا چشم کند کار، سیه خانه عشق است
چون برآرد ز گریبان سر خود را مجنون؟ که سیه خانه لیلی ز سویدا دارد
کسی که دست سیه جز بخانه ات خواهد به پنجه های سیه خانه اش منقّش باد
در سینه ما داغ جنون لاله خودروست در دامن این دشت، سیه خانه زند موج
آب رحم از دل سنگین فلک می جوشد برق رخسار تو مهمان سیه خانه کیست؟
روشن بود همیشه سیه خانه دلت صلح از چراغ اگر به چراغ آفرین کنی
آب حیوان که سکندر ز تمنایش سوخت در سیه خانه مغزی است که سودایی توست
بهکنج ابروی دلدار خال فتنه کمین سیاهپوش سیه خانهایست گوشهنشین