سیف الدین کوه
معنی کلمه سیف الدین کوه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سیف الدین کوه
«شجاع الدوله دستور داده بودند که سردار با جمعیت انبوه عشایر به سقز بیایند و سیف الدین خان حاکم سقز را دستگیر و این منطقه را به قلمرو حکومت خود اضافه نماید. ایشان هم (سردارمکری) با چندهزار سوار به سردشت و از آنجا به بانه حرکت کرد و بنا بود با همان عده عازم سقز شود. مظفرالسلطنه نیز قوای خود را جمع کرده و سنگربندی و اقدامات لازم را به عمل آورده بود. در عین حال محرمانه مکاتباتی را با حاج شجاع الدوله شروع نموده بود. سردار مکری نخست لشکر خود را تقسیم نموده و قسمتی را به خورخوره و تیلکو فرستاد تا آن مناطق را اشغال نمایند و مانع رسیدن قوای کمکی به مظفرالسلطنه بشوند. خودش با جمعیتی کثیر به سوی سقز حرکت کرد و به روستای قبغلو رسیده در این اثنا تلگرافی از حاج شجاع الدوله بوسیله مظفرالسلطنه جهت سردار رسید که وی را از حمله به سقز بازداشته و دستور بازگشت سردار و قوای وی را به مهاباد صادر کرده بود. در عین حال قوای سردار وارد سقز شد در حالیکه انتظار جنگ و مقاومت داشتند اما در کمال تعجب دیدند که وضع شهر عادی است لذا سردار مستقیماً به دارالحکومه یعنی منزل مظفرالسلطنه (واقع در محله پشت مسجد جامع کنونی) واردشد… سردار هم با دریافت تلگراف دستور متفرق شدن اردوی خود را صادر و آن شب را با عده ای از سران لشکر مهمان مظفرالسلطنه بودند و صبح زود به طرف بوکان حرکت کردند.»