سیداحمد بن عبدالله طباطبایی

معنی کلمه سیداحمد بن عبدالله طباطبایی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] احمد بن عبداللـه بن ابراهیم طباطبا، عالم و انقلابی و از افراد مشهور آل طباطبای مصر بود.
به گفتۀ ابن اثیر (که او را احمد بن محمد بن عبداللـه بن ابراهیم دانسته) وی در ۲۵۵ ق/۸۶۹ م ــ و به گفتۀ ابن عنبه در ۲۷۰ ق/۸۸۳ م ــ در دیار بین برقه و اسکندریۀ مصر با داعیۀ خلافت قیام کرد و پس از آن به صعید رفت و در آن جا پیروانش افزون شدند و کار او بالا گرفت.احمد بن طولون (۲۲۰-۲۷۰ ق/۸۳۵-۸۸۳ م) سپاهیانی برای سرکوب او گسیل داشت.جنگ میان دو سپاه درگرفت که احمد در آن کشته شد و پیروانش پراکنده شدند.
ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۷، ص۲۱۷، بیروت، ۱۳۸۵ ق/۱۹۶۵ م.
۱. ↑ ابن اثیر، عزالدین، الکامل، ج۷، ص۲۱۷، بیروت، ۱۳۸۵ ق/۱۹۶۵ م.
مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «آل طباطبا»، شماره۴۳۲.
...

جملاتی از کاربرد کلمه سیداحمد بن عبدالله طباطبایی

و در مجمع البيان در ذيل جمله (و لكن رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) وخاتم النبيين ) گفته : روايت صحيح از جابر بن عبدالله ازرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيده ، كه فرمود:مثل من در بين انبياء، مثل مردى است كه خانه اى بسازد، و آن راتكميل نموده و آرايش هم بدهد، ولى جاى يك آجر را خالى بگذارد، كه هر كس وارد آن خانهشود، آن جاى آجر توى ذوقش بزند، و بگويد: همه جاى اين خانه خوب است ، اما حيف كهاين جاى آجر بد تركيبش كرده ، و من تا وقتى مبعوث نشده بودم ، آن جاى خالى در بناىنبوت بودم ، همين كه مبعوث شدم ، بناى نبوت به تمام وكمال رسيد، اين روايت را بخارى و مسلم نيز در كتاب صحيح خود آورده اند.
جابر بن عبدالله گويد: (672) چون آدم عليه السلام به زمين فرود آورده شد گفت :پروردگارا، اين بنده اى (شيطان ) كه ميان من و او دشمنى افكنده اى اگر مرا بر ضد اويارى ندهى در برابر او تاب نخواهم آورد. خداوند فرمود: اى آدم ، هيچ فرزندى برايتزده نشود مگر آنكه فرشته اى بر او گمارده مى شود. گفت : پروردگارا، مرا بيفزاى .فرمود: يك گناه را يك كيفر مى دهم و يك نيكى را ده برابر و بيشتر تا هر اندازه كهبخواهم . گفت : پروردگارا، مرا بيفزاى ، فرمود: در توبه گشوده است تا آن گاه كهروح در بدن باشد.
از ((ابوالبخترى )) روايت شده كه گفت : اشعث بن قيس جرير بن عبدالله بجلى نزدسلمان آمدند و در اطراف ((مدائن )) در اطاقى حصيرى بر او وارد شدند بعد از گفتنسلام و تحيت به او گفتند: ((آيا تو سلمان فارسى هستى ؟)).
و در شب اين روز، سنه 291، (قاسم بن عبدالله ) وزير (مكتفى بالله ) وفاتيافت و او مردى عظيم الهيبة و سفاك و خونريز بوده ، لاجرم و صغير و كبير از او ترسانبودند و راحت نبودند تا بمرگ او راحت شدند. بعض ازاهل ادب در مرثيه او گفته :
رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از شهادت يافتن مردان سريه (بشير بن سعد)،(زبير بن عوام ) را با دويست مرد بر سر (بنى مره ) فرستاد، (268) اما درطبقات آمده است كه رسول خدا (غالب بن عبدالله ) را به جاى (زبير) فرستاد.(269)