سیاه شن

معنی کلمه سیاه شن در لغت نامه دهخدا

سیاه شن. [ ش َ ] ( اِمرکب ) گونه ای از درخت گوشوارک که در زیارت سیاه شن گویند. ( جنگل شناسی ج 2 ص 276 ). رجوع به سفیدآل شود.

معنی کلمه سیاه شن در فرهنگ فارسی

گونه از گوشوارک که در زیارت سیاه شن گویند

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه شن

بهوش باش فریب سخن دلت نبرد سواد نامه ی ما از سیاهی خال است
وان دگر یک را بود رنگش سیاه از چه از بسیاری جرم و گناه
برق معنی به سیاهی نزند خط اگر جلوه کند، دورنماست
گریزان شد از وی سیاهی زنگ ز شمشیر تیزش نکرده درنگ
بنشاند آب تیره ز سیل شب سیاه از آفتاب تابش و گرمی و سوز را