سیاه بادام

معنی کلمه سیاه بادام در لغت نامه دهخدا

سیاه بادام. ( اِ مرکب ) کنایه از چشم معشوق چه چشم را به بادام تشبیه کرده اند. ( برهان ) ( آنندراج ) :
غم پیری سمن بر سنبلش ریخت
ز آسیب خزان برگ گلش ریخت
سیه بادام او از جور ایام
شد از عین سفیدی مغز بادام.هلالی ( از انجمن آرا ).

معنی کلمه سیاه بادام در فرهنگ فارسی

کنایه از چشم معشوق چه چشم را ببادام تشبیه کرده اند

جملاتی از کاربرد کلمه سیاه بادام

محصولات عمده این شهر (بیشتر مصرف داخلی) عبارت‌اند از: سیب و انگور، آلو سیاه و گردو و بادام، آلبالو و گیلاس، گندم و جو، زرشک و ریواس و غیره.