[ویکی فقه] سوگند به باد (قرآن). خداوند در جاهای مختلف قرآن کریم و با عباراتی گونان ( بادهای آرام، باد رحمت، تندبادها، بادهای پراکنده کننده، بادهای حمل کننده ابر باران زا، بادهای تقسیم کننده ابرها) به باد قسم یاد کرده. ← قسم به بادهای آرام ۱. ↑ فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۶۱. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۲، برگرفته از مقاله «سوگند به باد». ...
جملاتی از کاربرد کلمه سوگند به باد
حضرت على (ع ) در پاسخ فرمود: برادرم ! سوگند به خدا گريه ام در مورد قريش وطرفداران آنها است كه راه گمراهى را پيمودند و از حق روى برتافتند، و به فساد وجهالت خود بازگشتند، و به وادى اختلاف و نفاق و در بيابان سرگردانى افتادند، وبراى جنگيدن با من همدست شدند، چنان كه قبلا براى جنگيدن بارسول خدا (ص ) همدست گشتند، خداوند آنها را به مجازات برساند كه رشته قرابت بامرا پاره كردند و حاكميت پسر عمويم پيامبر(ص ) را از دست ما بيرون بردند، آن گاهبلند گريه كرد و فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و اين اشعار را به عنوانتمثيل خواند:
پيامبر ريشه آن ، و على ساقه آن و سوگند به خدا كه ما ميوه آن درختيم ، هر كه بهشاخه اى از شاخه هاى آن چنگ زند نجات يافته ، و هر كه از آن تخلف ورزد در آتشسقوط مى كند.
سوگند به جان تو خورد عقل یعنی که به جان آفرینش
به تو و کاوش شامی سوگند به من و نهب حرامی سوگند
سوگند به عشقی که عدوی کار است کانروز که بیکار نیم بیکارم
ما چه اينكه مجموع (لا اقسم ) را كلمه سوگند بدانيم ، و چه اينكه حرف (لا) رازايد بدانيم ، و چه اينكه آن را نافيه بگيريم - كه البتهاقوال هم مختلف است - سوگند در اين آيه سوگند به قيامت است .
سوگند به جان ما همی خورد گر چند بلای جان ما بود
فرمود: بلى . خداوند قاتلان عثمان را لعنت كند. سوگند به خدا جز آنان كسى عثمان رانكشته است (286) و آنان لعنت نمى كنند جز خود را و نفرين نمى كنند جز خودرا.(287)
حمزه نيز گفت : سوگند به خدايى كه قرآن را بر تونازل كرده ، امروز چيزى نخواهم خورد مگر آنگاه كه ضربات پياپى شمشيرم را دربيرون از شهر مدينه بر فرق آنها فرود آورده باشم .
سوگند به آفتاب یعنی رویت و آنگاه به مشک ناب یعنی مویت
و چه بسا علاوه بر استحكام عهد پاى سوگند هم به ميان آيد، يعنى شخص معاهد عهدى راكه مى سپارد به يكى از مقدسات كه معتقد به احترام آنست مربوط كند، و گويا احترام وعزت آن امر مقدس و عظيم را رهن و گروگان عهد خود كرده ، و اين معنا را مجسم مى سازد كهاگر عهدش را بشكند حرمت آن محترم را هتك كرده است ،مثل اينكه بگويد: (به خدا سوگند به تو خيانت نمى كنم ) و يا بگويد: (بجانخودم ياريت مى كنم ) و يا (سوگند مى خورم كه ياريت مى كنم )، و با اين سوگندهابه طرف بفهماند كه اگر به وعده اش عمل نكند و عهد خود را بشكند حرمت پروردگار ويا عزت جان عزيزش و يا سوگندش را ابطال كرده و خود را ناجوانمرد و بى مروت كردهاست .
سوگند به جان تو که جز دیدن رویت گر ملک زمینست فسونست و فسانهست
مسافر مى گويد: سوگند به خدا، سخن دوم حضرت رضا(ع ) را (در مورد نزديك شدن باهارون ) نفهميدم ، تا آن وقت كه جنازه امام رضا(ع ) را كنار قبر هارون به خاك سپردند.(309)
سوگند به خداوند، آنچه را كه به ما گفته بود راست بود.
به تن پاره اکبر سوگند به جگرسوزی اصغر سوگند
سوگند به خاک قامت چالاکش نی نی که به جان نازنین پاکش
آفت یازدهم (سخن به دروغ و سوگند به دروغ)
عمر گفت : آرى ، پيامبر(ص ) در مورد خلافت او سختى فرمود ولى نه آن گونه كه حجتىرا ثابت كند و عذرى باقى نگذارد(!) آرى ، زمانى در آن چاره انديشى مى فرمود، البتهپيامبر در بيمارى خود مى خواست به نام او تصريح فرمايد و من براى محبت و حفظ اسلام(!) از آن كار جلوگيرى كردم و سوگند به خداى اين خانه كه قريش هرگز گرد علىجمع نمى شدند و اگر على خليفه مى شد، عرب از همه سو بر او هجوم مى آورد و پيمانمى گسست ، پيامبر (ص ) فهميد كه من از آنچه دردل دارد آگاهم و از اظهار آن خوددارى كرد و خداوند هم جز از امضاى آنچه كه مقدر و محتومبود خوددارى فرمود.(192)
سوگند به اعتقاد خود میخوردند کاین یوسف ثانیست که باز آوردند
من مى دانم چگونه شما را اصلاح نمايم و كجى ها و مخالفت هاى همه تان را برطرف كنم ،ولى سوگند به خدا هرگز در اين راه به خاطر اصلاح و آرام ساختن شما، من خويشتن راتباه نمى كنم !(89)