سود دادن

معنی کلمه سود دادن در لغت نامه دهخدا

سود دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) سود بخشیدن. مفید شدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه سود دادن در فرهنگ فارسی

سود بخشیدن مفید شدن

جملاتی از کاربرد کلمه سود دادن

شكايت مى كنم از مالم كه چگونه آن را ضايع نمودم ، حق خدا و مردم را ندادم ، از هر راهى آن را جمع كردم ولى الان وزرو و بالم شده است جواب دادن از آن با من و سود و منفعتش براى ديگران است .

برخی از منتقدان رأی‌گیری تأییدی بر این باورند که این روش به سود نامزدان خنده‌رو، نه-چپ-نه-راست، آرام، و نجیب تمام خواهد شد که به احتمال زیاد مورد موافقت طیف وسیعی از رأی‌دهندگان قرار خواهند گرفت. این نامزدان بی‌آزار، با خودداری از اظهار موضع در مباحث پرمناقشه، ریسک از دست دادن حمایت رأی‌دهندگان را کاهش و احتمال کسب موافقت رأی‌دهندگان را افزایش می‌دهند.
در سال ۱۹۵۱، حزب محافظه‌کار بریتانیا بار دیگر با انتخاب چرچیل به عنوان نخست‌وزیر، به قدرت بازگشت. چرچیل و اعضای حزب معتقد بودند که بریتانیا نمی‌تواند جایگاه خود به عنوان یک قدرت جهانی را بدون حفظ مستعمرات نگاه دارد و برای حفظ مستعمرات، کانال سوئز یک شاهراه حیاتی بود و با از دست دادن هند، کماکان جایگاه بریتانیا را در خاورمیانه حفظ می‌کرد. با این حال، چرچیل نمی‌توانست از دولت انقلابی جمال عبدالناصر که در سال ۱۹۵۱ قدرت را در مصر به دست گرفت، چشم پوشی کند و یک سال بعد، مقرر شد تا نیروهای انگلیسی کانال سوئز را ترک کنند. همچنین سودان نیز در سال ۱۹۵۵ به یک منطقه خودمختار تبدیل شد و یک سال بعد یک کشور کاملاً مستقل بدل گردید.
فرصت‌طلبی به تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و همچنین به خاطر سود شخصی دلالت دارد.