سنگ زخم

معنی کلمه سنگ زخم در لغت نامه دهخدا

سنگ زخم. [ س َ گ ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجر اعرابی و آن سنگی باشد مانند عاج چون بسحاق کنند و بر موضعی که خون از آن روان باشد بریزند بازدارد و آنرا شکرسنگ هم میگویند و حجرالعاج همان است. ( برهان ). سنگ جراحت. ( آنندراج ). اسم فارسی حجرالعاج است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

جملاتی از کاربرد کلمه سنگ زخم

چشم زخمی ز گرانان جهان گر نرسد خطر از سنگ ندارد دل آیینه ما
چشم زخم خودنمایی را نمی‌باشد علاج ای شرر باید همان در سنگ پنهان زیستن
وای آن گوسفند تن خسته پایش از زخم سنگ بشکسته
دل ریشی که خون از وی نجوشد چو سنگی دان که زخم تیشه دارد
میان سنگ‌ها آن بیش ارزد که افزون خورده باشد زخم میتین
به زور، چهره خود را شکفته می‌دارم چو پسته‌ای که کند زخم سنگ خندانش
ما نیز مردمانیم نی کم ز سنگ کانی‌م بی زخم‌های میتین پیدا نکرد زر را