سنگ بر شیشه افتادن. [ س َ ب َ شی ش َ / ش ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از توبه کردن. از شراب خوردن و عیش منغص شدن و کردن. ( آنندراج ). توبه کردن از شراب. ( مجموعه مترادفات ص 100 ) : به دارای گیتی و دانای راز که دارم به بهبود دارا نیاز ولیکن چو بر شیشه افتادسنگ کلید در چاره ناید بچنگ.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه سنگ بر شیشه اف
تا دم معجز از آن لعل شکرخا زدهای سنگ بر شیشه ناموس مسیحا زدهای
بیستون را صورت شیرین ز جا برداشته سنگ بر سر می زنم بر ماتم فرهاد خویش
لؤلؤ شهوار بر خصمانشان چون سنگ شد سنگ بر یارانشان چون لؤلؤ شهوار گشت
سختی دل از عبادت کرد رو گردان مرا چند بتوان سنگ بر پیشانی محراب زد؟