سریه عبدالله بن انیس

معنی کلمه سریه عبدالله بن انیس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) "عبدالله بن انیس" را احضار فرموده و او را به تنهایی برای کشتن "سفیان بن خالد بن نبیح هذلی" که در «عرنه» مستقر شده و مردم اطراف از خویشاوندانش و غیر آنها برای جنگ با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گرد او جمع شده بودند، اعزام فرمودند.
"سریه" در اصطلاح به قطعه ای از سپاه گفته می شود که به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می شدند، بدون آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) همراه آنان خارج شود.
عبدالله بن انیس
"عبدالله بن انیس بن اسعد" با کنیه "ابا یحیی"، از کسانی بود که در جنگ احد حضور داشت. عبدالله در زمان حکومت معاویه در مدینه از دنیا رفت.
سفیان بن خالد در عرنه
در مورد چگونگی وقوع این سریه گفته شده است، در روز دوشنبه پنجم محرم سال پنجم هجری، (در قول دیگری زمان وقوع این سریه سال پنجم هجری بیان شده است) به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) خبر رسیده بود که "سفیان بن خالد بن نبیح هذلی"، در «عرنه» (وادی عرنه در یازده کیلومتری جنوب مکه بوده و از میان دو کوه کساب و حبثی عبور می کند. ) مستقر شده و مردم اطراف از خویشاوندانش و غیر آنها برای جنگ با پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) گرد او جمع شده اند و گروه زیادی هم از مردم مناطق مختلف در مورد حمله به مسلمانان با او هماهنگی کرده اند.
اعزام عبدالله بن انیس
...

جملاتی از کاربرد کلمه سریه عبدالله بن انیس

داستان عبدالله بن سبا و گزفه گوئى هاى وى درباره امام على در اخبار و روايات شيعهفراوان ديده مى شود و مورخين شيعه از او فراوان سخن گفته اند و اكثر روايات مربوطبه عبدالله بن سبا را به امام باقر و امام صادق عليهماالسلام نسبت داده اند، و چون اينمرد در اصل يهودى بود و سپس مسلمان شد، همان دعاوى را كه قوم يهود درباره يوشع بننون در يهوديت داشتند، ابن سبا در مسلمانيش درباره امام على (عليه السلام ) ادعانمود.(241)
عبدالله بن كواء (منافق سرشناس عهد اميرالمؤ منين (عليه السلام ) كه بعدها رئيس گروهگمراه خوارج شد) بلند شد و گفت : اى اميرمؤ منان (عليه السلام ) آيا گناهانى كه موجبمكافات زودرس است وجود دارد؟
11. بيهقى در كتاب سنن كبرى از عبدالله بن عمر آورده است كه گفت : عمر بر منبر نشستو خداى را سپاس گفت و ستايش نمود و آنگاه گفت : مردان را چه شده كه اين زنان را بهعقد موقت خود در مى آورند، در حالى كه پيامبر خدا (ص ) آن را نهى كرده است . هر گاهكسى را به نزد من بياورند كه ازدواج موقت كرده باشد، او را سنگسار مى كنم (873)!
و از عبدالله بن عمر حزم است . از پدرش از جدش كه از پيغمبر خداى -صلى الله عليهوآله - شينده بود مى فرمود: من عاد مريضا فلايزال فى الرحمه حتى اذا قعد عنده استنقع فيها، ثم اذا قام من عنده فلايزال يخوض فيها حتى يرجع من حيث خرج و من عزى اخاه المومن من مصيبته كساه اللهعزوجل من حلل الكرامه يوم القيمة آنكه عيادت و پرسش بيمارى را كند همواره دررحمت است و تا هنگامى كه نزد بيمار نشسته باشد، سيراب است در رحمت و چون قيامنمايد، غوطه ور در رحمت است تا باز گردد از آنجا كه بيرون شده باشد و آنكه تسليتگويد برادر مومن خود را، خداى تعالى لباس كرامت بر او پوشاند. (295)
در كتاب ياقوت از عبدالله بن صفار روايت شده كه سالى با نصارا جنگ كرديم وبسيارى از ايشان را اسير نموديم در ميان اسيران پيرى دانا بود او را اكرام نموديم آنپير براى ما حكايت كرد كه سيصد سال پيش از مبعوث شدن محمد عربى صلى الله عليهوآله ، گروه نصارا در بلاد روم گودالى كندند، ناگاه سنگى پيدا شد به زبانفرزندان حضرت شيث كه در آن نوشته شده بود:
استاندار مدينه با دريافت نامه يزيد، دست به كار شد و پيش از ساير مردم ، از امامحسين عليه السلام و عبدالله بن زبير درخواست كرد كه با يزيد بيعت نمايند.
حسكانى از قول عبدالله بن ابى اوفا نيز آورده است كه گفت شنيدمرسول خدا(ص ) در روز غدير خم اين آيه را تلاوت مى فرمود: يا ايهاالرسول بلغ ما انزل اليك ... آنگاه دستها را بالا برد كه سفيدى زير بغلش نمايانگرديد. سپس فرمود: