معنی کلمه سرپا نشستن در لغت نامه دهخدا سرپانشستن. [ س َ رِ ن ِ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) چنباتمه زدن. چنباتمه نشستن. چندک زدن. رجوع به سرپا شود.
جملاتی از کاربرد کلمه سرپا نشستن همين كه آنان وارد مجلس شدند، حضرت به ايشان اجازه نشستن نداد، لذا سرگردان ومتحيّر، سرپا ايستادند و گفتند: