سخن چینی منافقان

معنی کلمه سخن چینی منافقان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سخن چینی منافقان (قرآن). نَفَق، ایجاد سوراخى در زمین است که راه رهایى داشته باشد -همانند سوراخ موش -
سخن چینی منافقان در جنگ تبوک، براى ایجاد فساد در بین مسلمانان، در صورت شرکت در جنگ:لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ .
توبه/سوره۹، آیه۴۷.
سخن چینى منافقان به قصد فساد بین مسلمانان، در صورت شرکت در جنگ، از دلایل کراهت خدا از شرکت آنان در جنگ:وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لکِنْ کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِینَ لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلَّا خَبالًا وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ.
توبه/سوره۹، آیه۴۶.
گوش سپارى منافقان به سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله، به انگیزه سخن چینى و جاسوسی براى دیگران:یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ.
مائده/سوره۵، آیه۴۱.
...

جملاتی از کاربرد کلمه سخن چینی منافقان

فعل «to gossip» به معنای شخص شایعه پراکن بودن اول بار در آثار شکسپیر ظاهر شد این اصطلاح در اتاق خواب محل تولد بچه سر منشأ می‌گیرد. زایمان برای زنان رویدادی اجتماعی محسوب می‌شد که در آن خویشان و همسایگان زن باردار در کنار هم گرد می‌آمدند. چنانچه در کنار هر گردهمایی اجتماعی سخن چینی هم در جریان بود، در اینجا بود که این اصلاح نیز معنای پشت سر دیگران حرف زدن را به خود گرفت.
به قولِ دشمنِ بد گویم التفات مکن که دشمن از همه نوعی کند سخن چینی
دهد به گوش چو گل شیوه سخن چینی به مرغ ناطقه بخشد سخن سرایی را
و چون بدی سخن چینی و خباثت آن دانسته شد، پس بر هر عاقلی لازم است که هرگاه سخن چینی نزد او آید، و از مسلمی امری نقل کند که نباید ذکر کرد، آن را قبول نکند چون سخن چین، فاسق است و خبر هر فاسقی به «نص قرآن»، مردود است.
واژهٔ سخن‌چینی از واژه godsibb در زبان انگلیسی باستان ریشه می‌گیرد که خود از دو بخش god و sibb تشکیل شده‌است این اصطلاحی است برای godparents یا پدر و مادر خواندهٔ یک بچه یا والدین یک فرزند خوانده به‌طور کلی به معنای دوستان خیلی نزدیک است. در قرن شانزدهم، این واژه به معنای کسی بود که بیشتر این شخص یک زن تصور می‌شد که از سخن چینی لذت می‌برد و به معنای شایعه پراکن و خبرچین بود. در اوائل قرن نوزدهم، معنای این اصطلاح از گوینده شایعات به گفتگوی این افراد گسترش پیدا کرد.
سخن گویی و می‌خواهم که دردت زان زبان چینم ولی ترسم که بد گویان بگویندم: سخن چینی
مرکز مراقبت از سلامتی تی ال کی به عنوان مثالی از سخن‌چینی به سخن چینی نزد رئیس بی هیچ قصدی برای کمک کردن به حل مشکلات یا صحبت با همکاران دربارهٔ چیزی که کس دیگری انجام داده و مایهٔ ناراحتی وی را فراهم آورده، اشاره دارد.
پردهٔ گوشش از سخن چینی پاره شد بس که دید سنگینی
این مناسبات دوستانه بر اثر سخن چینی‌های فردی به نام عمید ابوجعفر محمد بلخی ضد سیف الدوله صدقه موجب بدبینی و بدگمانی سلطان محمد به وی شد.