سجده بر ادم

معنی کلمه سجده بر ادم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سجده بر آدم. سجده بر آدم نشان از شرافت و بزرگی انسان دارد که درجه بزرگی او آنچنان است که پس از تکمیل خلقت وی تمام فرشتگان دستور می یابند در برابر او خضوع کنند.
«و اذ قلنا للملئکة اسجدوا لادم فسجدوا الاّ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین؛ و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده و خضوع کنید، همگی سجده کردند جز شیطان که سرباز زده و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانی و تکبر) از کافران شد». مساله سجده برای آدم در سوره های مختلف قرآن آمده است، مانند سوره اعراف، و سوره حجر و سوره اسراء و سوره کهف و سوره طه. وضع آیات راجع به این موضوع نشان می دهد که این مرحله (سجده بر آدم) بر مرحله نخستین از آیات مورد بحث (مساله اعلام خلافت زمین و گفتگوهای فرشتگان با خدا) مقدّم است، زیرا در سوره حجر می خوانیم: «فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ هنگامی که آفرینش او را پایان دادم و جان در او دمیدم، به خاطر او سجده کنید». (مفسر معروف «آلوسی» نیز اشاره به این معنی کرده است. ) اینجا است که روشن می شود، مساله سجده بر او قبل از آزمایش ملائکه است. گواه دیگر بر این موضوع این است که اگر دستور سجده بعد از روشن شدن مقام آدم بود، افتخاری برای ملائکه محسوب نمی شد، زیرا در آن زمان مقام آدم بر همه آشکار شده بود.و از همین جا می توان به شرافت و بزرگی این انسان پی برد که درجه بزرگی او آنچنان است که پس از تکمیل خلقت وی تمام فرشتگان دستور می یابند در برابر او خضوع کنند. راستی هم کسی که لیاقت سرپرستی زمین را داشته و از علوم و اسرار آفرینش مطلّع باشد شایسته هر نوع احترام است. ما در برابر انسانی که چند فرمول بیشتر بلد نیست چه اندازه کرنش می کنیم چه رسد به اوّلین انسان آن هم با آن معلومات سرشار.
مخالفت ابلیس
فرشتگان هنگام خلقت آدم، شاهد و ناظر بودند ابلیس یکی از افراد بنی الجان، (مخلوق قبل از آدم در این جهان) نیز جزو این گروه، آن منظره را مشاهده می کرد. و شاهد بر این که او از طائفه فرشتگان نبود آیه ۵۰ سوره کهف است، آنجا که می فرماید: «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن؛ جز ابلیس ـ که از طایفه (جن) بود ـ همه سجده کردند.پس از تکمیل خلقت آدم و بخشیدن حیات به او تمام فرشتگان و حضّار آن صحنه مامور سجده و خضوع در برابر این موجود، (و گل سر سبد موجودات)، گردیدند. فرشتگان همه در برابر او به سجده افتادند، ولی در این میان ابلیس سر باز زد و از سجده کردن امتناع ورزید، خود را بالاتر از این موجود خاکی دانست، که بخواهد در برابر او سر تعظیم فرود آورد، قرآن در ذیل این آیه اشاره می کند ابلیس جزو کافران بود، زیرا او به دستورات حضرت حقّ گردن نمی نهاد، و برای آن ارزشی قائل نبود، در اینجا نیز زیر بار فرمان نرفت.
سجده برای خدا یا آدم
شکّی نیست که سجده به معنی پرستش مخصوص خدا است، و غیر از خدا هیچ معبودی در جهان نیست، و معنی توحید (الله) (توحید عبادت) همین است که غیر خدا را پرستش نکنیم. بنابراین جای تردید باقی نمی ماند که فرشتگان برای آدم سجده پرستش نکردند بلکه سجده برای خدا به خاطر آفرینش چنین موجودی بود و یا این که، سجده برای آدم به معنی خضوع در مقابل آدم بوده است نه پرستش. و نظیر این بحث در سجده پدر و مادر و برادران یوسف (علیه السّلام) در برابر او نیز خواهد آمد. در احتجاج از حضرت موسی بن جعفر (علیه السّلام) از پدران گرامیش (علیهم السّلام) نقل شده که: یک مرد یهودی از امیر مؤمنان (علیه السّلام) در معجزات پیغمبر اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) در مقابل معجزات انبیاء (علیهم السّلام) سئوال کرد و گفت: خدا ملائکه را برای آدم به سجده کردن وادار نمود، آیا درباره محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلم) چیزی از این قبیل انجام داد؟ علی (علیه السّلام) فرمود: صحیح است، امّا خداوند ملائکه را به سجده کردن آدم وادار کرد نه به عنوان عبادت تا غیر از خداوند عزّوجلّ یعنی آدم را عبادت کرده باشند، بلکه به عنوان اعتراف به برتری او و رحمتی از جانب خدا برای آدم بود، امّا خدا به محمّد (صلّی الله علیه وآله وسلم) بالاتر از این داد، (چه این که) خداوند جل و علا در جبروتش بر او درود فرستاد و تمام ملائکه نیز درود فرستادند و عموم مؤمنان متعبدند که درود بر او بفرستند، پس ای یهودی این (کرامت از کرامت آدم) بیشتر است!
← تفسیر قمی
...
[ویکی فقه] سجده بر آدم (قرآن). خداوند به تمامی ملائکه دستور دادن که به حضرت آدم علیه السلام سجده کنند. در این مقاله آیات مرتبط با سجده بر آدم علیه السلام معرفی می شوند.
ملائکه، مأمور سجده بر آدم علیه السلام به فرمان خدا:۱. «و إذ قلنا للملئکة اسجدوا لأدم ...؛
بقره/سوره۲، آیه۳۴.
فراگیرى اسما و دریافت حقایق غیبى، دلیل شایستگى آدم علیه السلام براى سجده ملائکه:«و إذ قال ربّک للملئکة إنّى جاعل فى الأرض خلیفة ...• و علّم ءادم الأسماء کلّها ...• قال یا ءادم أنبئهم بأسمائهم ...• و إذ قلنا للملئکة اسجدوا لأدم ...؛
بقره/سوره۲، آیه۳۰.
سرپیچی ابلیس از فرمان خدا در سجده بر آدم علیه السلام:۱. «و إذ قلنا للملئکة اسجدوا لأدم فسجدوا إلّاإبلیس أبى ...؛
بقره/سوره۲، آیه۳۴.
...

جملاتی از کاربرد کلمه سجده بر ادم

سر چو پیچید از ولایت سجده بر آدم نکرد بس عجب نبود که شیطان از ازل مردود بود
و در تفسير قمى از محمد بن عيسى روايت كرده كه گفت : يحيى بن اكثم از موسى (مبرقع )بن محمد بن على بن موسى مسائلى پرسيد، آنگاه آنمسائل را بر ابى الحسن هادى (عليه السّلام ) عرضه داشت ، از آن جمله يكى اين بود كهپرسيد خداوند مى فرمايد: (و رفع ابويه على العرش و خروا له سجدا) مگر صحيحاست كه يعقوب و فرزندانش براى يوسف سجده كنند با اينكه ايشان پيامبر بودند؟ ابوالحسن امام هادى (عليه السّلام ) در جواب فرمود: اما سجده كردن يعقوب و پسرانش براىيوسف عيب ندارد، چون سجده براى يوسف نبوده ، بلكه اينعمل يعقوب و فرزندانش طاعتى بوده براى خدا و تحيتى بوده براى يوسف ، همچنانكهسجده ملائكه در برابر آدم سجده بر آدم نبود بلكه طاعت خدا بود و تحيت براى آدم .
از آن سجده بر آدمی سخت نیست که در صلب او مهره یک لخت نیست

پنجم ، آن گاه كه مرا آفريد و به اطاعت از خود و سجده بر آدم واداشت و من هم از سجده بر آدم سرپيچى كردم ، از بهشت بيرونم كرد چرا دوباره راهم داد تا با نيرنگ هايم آدم را مغرور كنم و او هم از درخت منع شده بخورد؛ در نتيجه ، هم من و هم او را از بهشت بيرون كنند، و اين كار چه دليلى داشت ؟ در حالى كه اگر دوباره به بهشت راهم نمى داد، آدم براى هميشه در آن جا مى ماند و از مكر و حيله من در امان بود.

از آنـجـا كـه در بـحـثـهـاى گـذشـتـه ضمن يك مثال عينى خارجى چگونگى موضع - گيرى ثـروتـمـندان مستكبر و مغرور، در مقابل تهيدستان مستضعف ، و عاقبت كار آنها تجسم يافته بـود، و از آنـجـا كـه غـرور از روز نخست عامل اصلى انحراف و كفر و طغيان بوده است ، درآيـات مـورد بحث از مساله ابليس و سرپيچى او از سجده بر آدم سخن به ميان مى آورد تا بدانيم از آغاز غرور سرچشمه كفر و طغيان بوده است .

خداوند به شيطان فرمان داد كه به مرتبه اى از وجود كه فوق مرتبه اوست سجده كند،ولى چون شيطان به مرتبه خود قانع نبود و براى خود نحوه اى استقلال قائل بود، خود را مطرح ساخت و از سجده بر آدم سرپيچى كرد و گردنكشى نمود و همين امر سبب دورى اش از رحمت خدا و سقوطش شد؛(332) و اينك غفلت و گمراهى خود رابه خدا نسبت مى دهد و گناه خويش را از او مى بيند. در حالى كه او در اين گمراهى قاصرنبود، بلكه مقصر بود. او از مرتبه آدم (ع ) آگاه بود و مى دانست كه او ((معلم به همه اسما)) است و بايد او را سجده كند.

ثالثا، با توجه به مذاق شرعى مزبور و با توجه به احتمال اختصاص جواز آن به شرايع پيشين نمى شود از مواردى چون سجده بر آدم و يوسف عليه السلام ، جواز سجده براى غير خدا را به عنوان تكريم در شريعت اسلام استنتاج كرد، بلكه جواز آن مبتنى بر اذن شارع است .

تا بدانگه که سر و کار شیاطین از نار سجده بر آدم پیدا شده از طین نکند
و اين روايات به شهادت اختلافى كه در آنها است همه تطبيقاتى است كه راويان حديث ،آيه را با عده اى تطبيق نموده اند، و گر نه خود آيه شريفه و سياق آن با اين معنا كه درباره عده مخصوص نازل شده باشد نمى سازد. و چگونه مى سازد وحال آنكه در مقام بيان قضايى است كه خداى تعالى در بنى نوع بشر ازاول خلقت تا به امروز اجراء نموده ، مى باشد و در سياق آن داستان دستور يافتن ملائكهبه سجده بر آدم و امتناع ابليس از آن ، و رانده شدنش ، ونقل قضاهاى رانده شده بعد از آن قرار گرفته ، و اينمسائل مربوط به خصوص اشخاص نامبرده نيست .

سجده بر آدم نه به خاطر جسم او، بلكه به خاطر روح الهى اوست . (فاذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين )(281)

يكى از اركان نماز سجده است . آن پليد متمرد خواست خود را برخواست خدا مقدم دانست ،وقتى كه فرمان سجده بر آدم را نپذيرفت ، مسلما نماز با سجده را هم نمى توانستبپذيرد. اگر او سجده مى كرد، قابل هدايت بود، در حالى كه به خدا گفت : خدايا! مرابه راه راست هدايت كن .
عداوت او از نخستين روز آفرينش آدم شروع شد، و هنگامى كه بر اثر عدم تسليم دربرابر فرمان خدا در مورد سجده بر آدم مطرود درگاه پروردگار گرديد، سوگند يادكرد كه براى هميشه كمر دشمنى نسبت به آدم و فرزندانش خواهم بست ، و حتى براى اينكار تقاضاى مهلت و طول عمر از خدا نمود!

سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگى و عبوديت خداست .(275) زيرا عبادت واقعى ، عملى است كه خداوند بخواهد، نه آنكه طبق ميل ما باشد. ابليس حاضر بود قرن ها سجده كند، ولى به آدم سجده نكند.