سترگ روی
معنی کلمه سترگ روی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه سترگ روی
این بنا در منطقه طرهان شهرستان کوهدشت بر روی رودخانه سیمره در حد فاصل استان لرستان و ایلام واقع شده است. پل در تنگترین بستر رودخانه سیمره، در محلی به نام سی پله Sipela واقع شده است این پل در مسیر یکی از راههای باستانی قرار داشته که سبب ارتباط کرمانشاهان، ایلام و لرستان (سرطرهان) بوده است. پل یاد شده دارای ۴ چشمه طاق بوده که اکنون تنها دو چشمه طاق آن باقی است. پنهای هر پا یه آن ۵/۶ متر و طول آن ۱۷ متر است. اندازه سنگهایی که در پایه به کار رفته ۶۰×۶۰×۱۰۰ سانتیمتر و بعضی نیز بزرگترند. روی هریک از این سنگها علامت مشخصی کنده شده است. مصالح بنا از گچ و سنگ است. در آثار مورخان دوره اسلامی اشارهای به این پل نشده است. این پل سترگ از آثار منحصر به فرد دوره ساسانی بوده و به شماره ۳۵۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از دیگر کارهای سترگ او (مندرج در شاهنامه) نبرد با فرود سیاوش، هومان پهلوانان تورانی در نبردی تنبهتن و نیز کشتن رویین در جنگ دوازده رخ است.
اما به گفتهٔ لا گرانژ مالر فاوست گوته را در نیمهٔ دوم سمفونی از آن روی بکار برد که نیازداشت به سرودهای همسنگ با نیایش سترگ هاربانوس ماوروس Hrabanus Maurus که آن رادر نیمهٔ نخست بکار گرفته بود. او مینویسد: «به هر روی، گوته، سروته گری که مالر در ستایشش میداشت و بیش از همه گرامی اش میشمرد، آن نیایش ماوروس را در فرجام زندگی خویش از لاتین به آلمانی برگردانده بود… گوته با نوشتن کدهٔ پایانی فاوست در بخش دوم به او راه را نمایانده بود و آن به ریخت آوازی بدون آهنگ بود، یک همخوانی با آهنگ oratorio که آهنگ آن تنها در سر تنهاخوانان و هم خوانان شنیده میشد، انگار این بینش سرودا آنچنان پهناور و فراگیر بود که تنها موسیقی میتوانست به دادگری آشکاریش دهد، در پیش آن کار گوته را هم شومان به آهنگ آورده بود و هم لیست (پایان هم خوانی-رازوار)،[ش] اما مالر سر آن داشت که آن کار را به پارهای پیوسته در سامان پهناور سمفونی خویش به بار آرد و همهٔ نود و هوای» بیا، آفریننده، آشاروان «را با کارگیری صحنهٔ پایانی گوته به یاری پنهان باورهای ژرف دل خویش آورد.»
نکو روی از دودمان بزرگ به هیکل ضعیف و به دانش سترگ
خاچاطوریان به اصفهان آمده بود تا از روی دیوارنگارههای عالیقاپو و چهلستون نقاشی کند. برای انجام این طرح سترگ او به یک شاگرد نیاز داشت و از سمبات خواست که به او کمک کند. سمبات هر چه بیشتر راز و رمز نقاشی را میآموخت، به همان میزان شیفته این هنر میشد. وی از مهارت خاچاطوریان در استفاده از قلممو و انتخاب رنگ در عجب بود، و از دانستههایش از آثار هنرمندان غرب و هند و ژاپن و آفریقا. طی این دوره کوتاه همکاری با خاچاطوریان، سمبات نوجوان اهمیت و ارزش مکتبهای هنری اصفهان را هم دریافت و به مطالعه آنها نشست. خاچاطوریان هم در این نوجوان، استعدادی کمنظیر را میدید و کوشید زمینه تحصیل او در پاریس را فراهم کند. این تلاش به ثمر نرسید. سمبات تا سال ۱۹۴۹ از ایران بیرون نرفت.
بسا خرد سالان همت بزرگ نپیچیده روی از یلان سترگ
وز آن روی دیگر دو گرگ سترگ فزون هریکی از هیون بزرگ