ستبر شدن

معنی کلمه ستبر شدن در لغت نامه دهخدا

ستبر شدن. [ س ِ ت َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بقوام آمدن. غلیظ شدن. بقوام آمدن ، چون آب انگور آنگاه که بسیار بجوشانند. ( مؤلف ) استغلاظ. ( تاج المصادربیهقی ) ( زوزنی ): عنیه ؛ بول شتر که در آفتاب نهند تاستبر شود و اندر گرگن مالند. ( السامی فی الاسامی ).

معنی کلمه ستبر شدن در فرهنگ فارسی

بقوام آمدن غلیظ شدن

جملاتی از کاربرد کلمه ستبر شدن

بنابراين ، بسته شدن دل دو عامل عمده دارد: يكى هواپرستى كه انسان پس ‍ از روشنشدن حق به جاى خدا محورى هوا محور و هوس مدار باشد كهمشمول اضلال كيفرى خداوند قرار مى گيرد و خداوند سمع و قلب او را مختوم مى كند و برچشم او پرده اى ستبر مى افكند كه پس از آن حق را نمى شنود و نمى بيند و نمى فهمد؛زيرا او عالمانه هواپرست شده است : (افريت من اتخذ الهه هويه واضله الله على علم وختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه فمن يهديه من بعد الله ). (564)