سب و فحش دادن

معنی کلمه سب و فحش دادن در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] کلید واژه: اثرات مخرب فحش، جواب ناسزاگو، فحش و ناسزا
توضیحی پیرامون معنی فحش و ناسزا
یکی از نعمت های باارزشی که خداوند متعال به انسان عنایت نموده است نعمت زبان است که ارزش وجودی آن بر کسی پوشیده نیست و از طرفی هم می دانیم که از نعمت های الهی، هم می توان در راه صحیح و هم در راه نادرست بهره گرفت یعنی هر نعمتی که خداوند به انسان عنایت نموده است قابلیت استفاده ارزشی و ضد ارزشی را داراست مثلا با زبان هم می توان به عبادت پروردگار و مناجات با رب الارباب، مباحثه مسایل علمی و یا مشاوره صحیح دادن به دیگران و... پرداخت و هم می توان در راه آزار رساندن به دیگران، دروغگویی و فحش دادن... از آن بهره گرفت.
پس این انسان است که باید به اختیار سعی کند از نعمت ها در مسیر صحیح بهره گیرد و بداند که: همه نعمت های الهی در نزد ما اماناتی هستند که خداوند متعال برای رسیدن به کمال انسانی به ما عنایت فرموده است و لازمه امانتداری این است که انسان امانت را در راه صحیح استفاده نماید و در راه درست از آن بهره گیرد.
استفاده های غیرصحیح از زبان بسیار زیادند که بعضی از بزرگان برای زبان بیش از هفتاد آفت را ذکر نموده اند که یکی از آن ها فحش و ناسزاگویی است که ما در مورد آن در این گفتار اندکی توضیح خواهیم داد و جایگاه آن را در زندگی انسان از دیدگاه اخلاقی اسلام بیان خواهیم نمود.
فحش عبارت است از این که انسان امور بد و زشت را به واسطه کلمات صریح و در بعضی موارد رکیک و زننده بیان نماید و بیشتر اوقات به وسیله الفاظ مربوط به مسایل جنسی (آمیزش) و آلات و متعلّقات آن به کار می رود و افراد لاابالی و بی شرم و حیا آن عبارات را صریحا بر زبان جاری می کنند و در نکوهش آن همین بس که انسان ابتداء از به کار بردن چنین الفاظی ابا می کند و لذا انسان های با شخصیت و شرافتمند چنین کاری را هرگز برای خود نمی پسندند، بلکه حتی در موقع ضرورت هم با کنایه و رمز به آن اشاره می کنند.
نکته ای در مورد حیا و کرامت پروردگار عالم

جملاتی از کاربرد کلمه سب و فحش دادن

معاويه موظف است در ميان مردم به كتاب خدا و سنترسول خدا (ص ) و سيرت خلفاى شايسته عمل كند و بعد از خود كسى را بعنوان خليفهتعيين ننمايد و مكرى عليه امام حسن (ع ) و اولاد على (ع ) و شيعيان آنها در هيچ جاى كشوراسلامى نينديشد. و نيز سب و لعن بر على (ع ) را موقوف دارد و ضرر و زيانى به هيچفرد مسلمانى نرساند. بر اين پيمان ، خدا ورسول خدا (ص ) و عده زيادى را شاهد گرفتند. معاويه به كوفه آمد تا قرارداد صلح درحضور امام حسن (ع ) اجرا شود و مسلمانان در جريان امر قرار گيرند.سيل جمعيت بسوى كوفه روان شد.
وقتى كه معاويه روى كار آمد و بعد از شهادت امام على (ع ) درسال 40 هجرت ، زمام حكومت جهان اسلام را به دست گرفت ، آن قدر نسبت به امام على (ع )دشمن كينه توز بود كه دستور داد، سب و لعن على (ع ) را در همه جا، حتى در خطبه هاىنماز جمعه و در قنوت نماز، جزء برنامه مذهبى قرار دهند، اين كار زشت حدود شصتسال ، رايج و سنت گرديد، خلفاى جور و وعاظ السلاطين از هر سو به اين كار دامن مىزدند.
واى بر تو اى پسر خورنده جگرها، آيا تو اميرالمؤمنين عليه السلام را سب و لعن مىكنى ، در حالى كه پيامبر فرموده است : هر كه على را سب و دشنام دهد مرا دشنام داده است ،و هر كه مرا دشمن دهد خداوند را دشنام داده است ، و هر كه خدا را دشنام دهد، خداوند او را درآتش دوزخ وارد سازد در حاليكه در آن جاودانه خواهد بود، و عذابى پايدار براى اوست .
عمر بن عبدالعزيز (دهمين خليفه اموى ) در ميان خلفاى بنى اميه ، نيك سرشت و عدالتخواه بود، او علاوه بر كارهاى مهمى كه در دوران خلافتش انجام داد، دو كار مهم نيز باطرح و تاكتيك خاصى ، انجام داد، يكى اين كه سب و لعن اميرمؤ منان على (ع ) را ممنوعكرد، دوم اينكه فدك را به نواده هاى حضرت زهرا (س ) برگرداند.
جماعتى از صحابه پيغمبر را كه مورد احترام و اعتماد مردم بودند از هر اره بود با خودهمراه و با ساختن احاديث به نفع صحابه و ضرراهل بيت به كار انداخت و به دستور او در منابر اسلامى در سرتاسر بلاد اسلامى بهاميرالمومنين عليه السلام - مانند يك فريضه دينى - سب و لعن مى شد.
از قرارى كه به اينجانب اطلاع داده اند در روز اربعين توطئه اى است براى ايجاد تفرقهدر صفوف مسلمين ، دستگاه شكست خورده شاه به فكر اين است كه با اين حيله خود را نجاتدهـد. مـن اعـلام مـى كـنم كه اگر به اينجانب و يا عكس اينجانب هر سب و لعن و اهانتى بشودمقابله و ايجاد تشنج حرام و مخالف رضاى خداست و اعلام مى كنم كه اهانت به مراجع معظمو تـمـثـال شـريـف آنـان حـرام و مـخـالف رضـاى خـداسـت و اعلام مى كنم كه اگر كسى اينعـمـل شـنـيع را بكند از ملت نيست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است . بايد عموم ملت هشيارباشند.
در مورد اول ، روشن است كه مردم حدود شصتسال به سب و لعن بر على (ع ) عادت كرده بودند، و معاويه و خلفاى بعد از او، هر چهتوان داشتند، كينه خود را نسبت به على (ع ) آشكار ساختند، پيران درحال كينه على (ع ) مردند، و كودكان با اين برنامه ، بزرگ مى شدند، در اين صورت ،ممنوع كردن اين بدعت كه به صورت سنت در آمده بود، نياز به طرح هاى ظريف و قوىداشت .
اين روايات كه صحابه را تقديس و اعمال ناروا و غير مشروع آنان را تصحيح مى كند وايشان را آمرزيده و مصون معرفى مى نمايد از راه خود صحابه به ما رسيده و به روايتايشان نسبت داده شده است و خود صحابه به شهادت تاريخ قطعى با همديگر معاملهمصونيت و معذوريت نمى كردند، صحابه بودند كه دست به كشتار و سب و لعن و رسواكردن همديگر گشودن و هرگز كمترين اغماض و مسامحه اى در حق همديگر روا نمى داشتند.
186 قدغن كردن سب و لعن على (ع )  وقتى كه معاويه روى كار آمد و بعد از شهادت امام على (ع ) درسال 40 هجرت ، زمام حكومت جهان اسلام را به دست گرفت ، آن قدر نسبت به امام على (ع )دشمن كينه توز بود كه دستور داد، سب و لعن على (ع ) را در همه جا، حتى در خطبه هاىنماز جمعه و در قنوت نماز، جزء برنامه مذهبى قرار دهند، اين كار زشت حدود شصتسال ، رايج و سنت گرديد، خلفاى جور و وعاظ السلاطين از هر سو به اين كار دامن مىزدند.