سایکس سر پرسی مولزورث

معنی کلمه سایکس سر پرسی مولزورث در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] سرتیپ ژنرال «سرپرسی مولزورث سایکس»، متولد 28 فوریه 1867م / 9 اسفند 1245ش، و متوفی به 11 ژوئن 1945م / 21 خرداد 1324ش، نظامی انگلیسی، سیاستمدار، دیپلمات و پژوهشگری ادیب بود.
او در زمینه های تاریخی، جغرافیایی و زیست نامه ها، کتاب های قابل توجهی نوشته است. همچنین شرح سفر خود به ایران را در کتاب «ده هزار مایل در ایران» یا «هشت سال در ایران» به یادگار گذاشت.
او در روستای برومپتون از بخش کنت در انگلستان به دنیا آمد. وی تنها پسر کشیش ویلیام سایکس و همسرش ماری مولزورث بود. وی در مدرسه رگبی تحصیلات خود را شروع کرد و در کالج سلطنتی نظامی سندهورست، آن را ادامه داد. وی پس از کار در نظام و کسب چندین رتبه نظامی، پستش به هندوستان افتاد و به همین علت، چندین بار از ایران و بلوچستان دیدن کرد.
در دومین دوره جنگ های بریتانیا با کشورهای جنوب آفریقا که در سال های 1899م / 1278ش تا 1902م / 1281ش وقوع یافت، او در اداره اطلاعات خدمت کرد و فرمانده لشکر بود. انجمن سلطنتی جغرافیا، دو بار در سال های 1899م / 1278ش و 1902م / 1281ش به پاس خدماتش جوایز معتبری به وی داد.
او در سال 1902م / 1281ش با الوین ستون، دختر بزرگ کلنل بروس ستون از مهندسان سلطنتی ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج 6 فرزند بود.
وی در همین سال به ارتش هندوستان منتقل شد. در طول چند سال بعد از این انتقال، او سفرهای گسترده ای در خاورمیانه انجام داد و در سال 1906م / 1285ش سرکنسول انگلستان در خوزستان شد.

جملاتی از کاربرد کلمه سایکس سر پرسی مولزورث

وقتی رضاخان برای محدود کردن شیخ خزعل حاکم جدیدی را به خوزستان فرستاد و برای دریافت مالیات‌های معوقه به او فشار آورد، شیخ خزعل ابتدا خواستار مداخلهٔ انگلستان به نفع او شد، اما انگلستان که تغییر سیاست داده‌بود، به او توصیه کرد مالیات را بپردازد. رمزی مک‌دونالد در ۲۳ ژانویهٔ ۱۹۲۴ (۳ بهمن ۱۳۰۲ خورشیدی) به نخست‌وزیری انگلستان رسید. او به رایزن سفارت بریتانیا در تهران دستور داد که به شیخ خرعل هشدار دهد که از هر اقدامی که هم منافع او و هم منافع بریتانیا را به خطر بیندازد خودداری کرده و تعهداتش نسبت به حکومت مرکزی را مد نظر داشته‌باشد. سر پرسی لورن وزیر مختار انگلیس در ایران نیز مأمور شد تا اختلاف میان خوانین و دولت مرکزی را بدون زد و خورد رفع کند.
هزینه‌های زیاد و مخالفت‌های عمومی قهرمان جنگی بریتانیا به نام توماس ادوارد لورنس مشهور به لورنس عربستان در روزنامهٔ تایمز، بریتانیا را به این نتیجه رساند تا آرنولد ویلسون را در مهر ۱۲۹۹ (اکتبر ۱۹۲۰) برکنار و سر پرسی کاکس را به جای وی در سمت حاکم عراق قرار دهد. کاکس توانست یک مورد شورش را خاموش کند. همچنین او مسئول اجرای سیاست سرنوشت‌ساز بریتانیا مبنی بر همکاری نزدیک با اقلیت سنی عراق بود. برده‌داری نیز در دهه ۱۹۲۰ لغو شد.
سر پرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران و ذبیح‌الله صفا نیز در کتاب خلاصه تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، مدت حبس اسماعیل میرزا را ۲۵ سال ذکر کرده‌اند.
گفته می‌شود که انگلستان در فاصلهٔ میان انقلاب مشروطیت تا روی کار آمدن رضاخان به حمایت از خوانین و سران عشایر به‌ویژه عشایر لر و نیز عرب خوزستان پرداخته‌است. انگلستان پس از پیروزی در جنگ جهانی اول با غلامرضا خان فیلی روابطی برقرار کرده و حتی در دیداری که غلامرضاخان در بغداد با سر پرسی کاکس داشت، امتیاز بهره‌برداری از مناطق نفت‌خیز دهلران و پشتکوه را به انگلستان واگذار کرد. روابط شیخ خزعل با انگلستان گسترده‌تر بود و به ویژه با کشف نفت نیز بیشتر شد. شیخ خزعل در طول جنگ جهانی اول خود را مدافع پر و پا قرص انگلستان نشان می‌داد و در برار طی قراردادی با انگلستان که به زمین‌های او برای اکتشاف نفت نیاز داشت، برای حمایت در برابر دولت مرکزی تضمین گرفت.
و در آوریل حاکم شیراز شد. در ۱۱ نوامبر ژنرال سر پرسی سایکس برای باج‌گیری و دریافت مالیات به فارس با فرمان دوست قدیمی‌اش عبدالحسین میرزافرمانفرما حاکم فارس به شیراز گسیل شد. بعدها سایکس با صولت‌الدوله در اواخر ۱۹۱۶ به تفاهم و صلح رسید.
تا تابستان ۱۳۰۴ تبدیل‌شدن رضاخان به رئیس کشور امری اجتناب‌ناپذیر می‌نمود. دربار و ولیعهد که از این موضوع آگاه بودند، بی‌وقفه تلاش می‌کردند شاه را بازگردانند. در اواخر شهریور، احمدشاه در تلگرافی رضاخان را در جریان بازگشت خود به ایران در ۱۰ مهر قرار داد. بسیار بعید به نظر می‌رسید او بدون اطمینان از حمایت انگلیسی‌ها بازگردد. سرانجام، ولیعهد «نظر شخصی سر پرسی لورن» را جویا شد و او نیز از اظهار نظر در امور داخلی ایران خودداری کرد. تا یک ماه پیش از اعلام پایان قاجاریه، مثلث تیمورتاش، داور و فیروز، همهٔ جناح‌های مجلس به غیر از یاران مدرس را با خود همراه کرده بود. مخالفت سوسیالیست‌ها و رهبرشان سلیمان میرزا محتمل به نظر می‌رسید اما رضاخان به او قول داد مجلس مؤسسان به او فقط عنوان دائمی شاه بدهد. بریتانیا و شوروی هنوز تصور می‌کردند این‌ها قدمی به سوی اعلام جمهوری است. در اوایل مهر، در تهران بلوای نان ایجاد شد و معترضان جلوی مجلس شعار «ما نان می‌خواهیم، شاه نمی‌خواهیم» سر دادند. یکی دو هفته بعد، تلگراف‌های زیادی از استان‌ها برای خلع سلسلهٔ قاجار به تهران ارسال شد که ۷ آبان در مجلس بررسی شد. همان شب و شب بعد، داور ۸۴ نفر از نمایندگان مجلس را به خانهٔ رضاخان برد و آن‌ها طرح مادهٔ واحده مبنی بر خلع احمدشاه را یک به یک امضا کردند. طرح مادهٔ واحده در ۹ آبان به مجلس تقدیم شد. مستوفی از ریاست مجلس استعفاء کرد، اما سید محمد تدین (معاون او و از طرفداران رضاخان) ریاست جلسه را بر عهده گرفت و اجازهٔ اعتراض به مدرس نداد. مدرس جلسه را غیرقانونی اعلام کرد و با عصبانیت خارج شد.
سر پرسی سایکس می‌نویسد: «در ارتباط با صلح گلستان روسیه نمی‌توانست به جنگ با ایران ادامه دهد و شاید کمتر از آنچه در عهدنامه گلستان ممکن بود به دست آورد بسازد، اما سفیر انگلیس که خود را بین ایران و روس انداخته بود موجب عهدنامه صلح گردید» و موقعیت روسیه و انگلیس تثبیت شد.
با اینکه سفارتخانه بریتانیا در تهران تلاش می‌کرد پشتیبانی وزارت خارجه بریتانیا را به نفع سیدضیا جلب کند، این وزارتخانه که می‌دید سیاست اصلی اش در ایران به هم خورده است، کوچک‌ترین امتیازی به دولت سیدضیا نداد و هنگامی که مشخص شد بریتانیا پشتیبان سیدضیا نیست احمدشاه و رضاخان مشترکاً و به آسانی دولت سیدضیا را از کار انداختند. عدم پشتیبانی دولت بریتانیا از سیدضیا خود دلیل دیگری است بر اینکه این دولت در کودتا نقش نداشته است. بعداً که سر پرسی لورین وزیرمختار (در آن زمان نمایندگان سیاسی بریتانیا در تهران عنوان سفیر نداشتند) بریتانیا در تهران شد کوشید روابط دو کشور را التیام ببخشد و آهسته آهسته به لرد کرزن این نظر را القا کند که در شرایطی که در ایران وجود دارد آدمی مثل رضاخان می‌تواند اوضاع را تثبیت کند. دولت بریتانیا همان گونه که اسناد گواهی می‌دهد نه در جنبش جمهوری‌خواهی کوچک‌ترین نقشی داشت و نه در پادشاه کردن رضاخان دخالت کرد. سر پرسی لورین در یکی از نامه‌هایش به وزارتخانه از رضاخان به عنوان مردی درستکار و باعرضه یاد می‌کند که دزد نیست و با بریتانیا هم دشمنی ندارد؛ اما وزیر انگلیسی در جوابش به او توصیه می‌کند که گول نخورد، رضاخان “بلد است شیرین حرف بزند و ترش رفتار کند - talking sweet and acting sour.
جالب است نظر سر پرسی سایکس که یک ژنرال، نویسنده، و جغرافیدان انگلیسی بود را در مورد این بنا بدانید. او که در حدود سال ۱۹۰۰ میلادی کنسولگری انگلیس در کرمان را راه اندازی کرد ، در مورد گنبد جبلیه می‌گوید:
پس از آنکه تلاش برای بازگرداندن احمدشاه قاجار به نتیجه نرسید و نیروهای ارتش ایران نیز توسط رضاخان از هر سو خوزستان را محاصره کردند، کمیتهٔ قیام سعادت در وضعیتی بحرانی قرار گرفت. تعدد نیروهای اعزام‌شدهٔارتش به خوزستان مشخص نیست، اما گفته می‌شود که تعداد آن‌ها از قوای کمیتهٔ سعادت کمتر بوده‌است. با این حال شیخ خزعل که از جلب حمایت انگلستان ناامید شده‌بود و بختیاری‌ها نیز از او فاصله گرفته بودند، با پادرمیانی سر پرسی لورن تن به مصالحه داد. خزعل در زمان اقامت رضاخان در شیراز با ارسال نامه‌ای از او پوزش خواست. غلامرضاخان فیلی نیز اقدام مهمی انجام نداد و نمایندگانی را برای اعلام اطاعت خود نزد رضاخان فرستاد. اردوی اعزامی رضاخان که تا منصورآباد (مهران) پیش رفته بودند، بدون درگیری بازگشتند. رضاخان که رهسپار جنوب بود، به سفر خود ادامه داد و پس از بازدیداز چاه‌های نفت برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفت.