سان بدان

معنی کلمه سان بدان در لغت نامه دهخدا

سان بدان. [ سام ْ ب ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد واقع در 9 هزارگزی شمال خاور دورود و 3 هزارگزی شمال راه آهن اهواز. هوای آن معتدل و دارای 210 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

معنی کلمه سان بدان در فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ژان بخش دو رود شهرستان بروجرد

جملاتی از کاربرد کلمه سان بدان

بزد چنگ بر تنگ مرکب چو سنگ گرفتش بدان سان که آمد به جنگ
فرستاده پاسخ بیاورد زود بدان سان که رستمش فرموده بود
بارها مردم من وز دم تو زنده شدم گر بمیرم ز تو صد بار بدان سان میرم
در حال حاضر اقتصاد دنیا به سازمان جهانی تجارت پیوسته‌است و این بدان معناست که ایران و چند کشور از نظر اقتصادی به بزرگترین سازمان تصمیم‌گیر در خصوص فرایندهای تجاری در جهان نپیوسته‌اند و حق تصمیم‌گیری و قدرت تصمیم‌سازی در ساختار اقتصادی جهانی را دارا نیستند. سازمان تجارت جهانی امروز یکی از پایه‌های جهانی شدن، به ویژه در حوزه اقتصاد به‌شمار می‌رود. بدین سان، کشورهای مختلف تلاش می‌کنند برای تسریع روند جهانی شدن و استفاده از منافع آن، این سازمان بین‌المللی را توسعه داده و جایگاهش را ارتقاء بخشند. از دیگر سو کشورهایی که عضو این سازمان نیستند نیز، تلاش می‌نمایند تا به عضویت آن درآمده و با استفاده از امتیازات عضویت در این نهاد بین‌المللی به توسعه اقتصادی و صنعتی دست یابند.
هم امشب بباید شدن ناگهان بدان سان که ماند پی ما نهان
دراین ماه کاندر زمین می‌درفشد بدان سان که استاره بر آسمان گل
کجا چشم بیننده چونان ندید بدان سان توگفتی خدای آفرید
به خم کمر ار گرفته کمر بدان سان بیارد مر او را به بر