ساق و سلامت

معنی کلمه ساق و سلامت در لغت نامه دهخدا

ساق و سلامت. [ ق ُ س َ م َ ] ( ص مرکب ) از ترکی ساق بمعنی سالم ، و سلامت عربی بجای سالم. صحیح و سالم. تندرست.

معنی کلمه ساق و سلامت در فرهنگ فارسی

از ترکی ساق بمعنی سالم

جملاتی از کاربرد کلمه ساق و سلامت

این عصب، شاخهای از عصب فمورال می‌باشد که کنار داخلی ساق و پا را عصب دهی می‌کند.
سم و پشت و ساق و یال او تو پنداری که هست لنگرکشتی و تیر کشتی و موج بحار
بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه اند: (ضمير به كلمه (خيل ) برمى گردد، ولى مراد از دستكـشيدن به ساقها و گردنهاى آنها، زدن آنها با شمشير و بريدن دست و گردن آنهاست ؛چـون كلمه (مسح ) به معناى بريدن نيز مى آيد. بنابراين سليمان (عليه السلام ) ازايـنـكـه اسـبـان ، او را از عـبـادت خـدا بـاز داشـتـه انـد خـشمناك شده ، و دستور داده آنها رابرگردانند، و آنگاه ساق و گردن همه را با شمشير زده و همه را كشته است .
این کتاب مجموعهٔ مترادفات جوارح و اعضا یا سفینه اوصاف سراپای محبوبه‌هاست و بدین سبک و شیوه کتابی بی‌نظیر به زبان پارسی است. انیس‌العشاق کتابی است در شرح اصطلاحات شاعران از موی و ابروی و مژگان و خط و لب و دهان و گردن و ساعد و قد و ساق و جبین و چشم و روی و خال و... مؤلف در هر باب کتاب به یکی از این اصطلاحات پرداخته و شواهدی از شاعران دیگر آورده است‌. در این کتاب غیر از انیس‌العشّاق‌، رسالات و اشعاری از شرف‌الدین رامی هم فراهم آمده است‌.
برآوردی دمار از روزگارم به ساق و ساعد و دست نگاری
شلوار پرچینی که لیفه ای برگردان دارد، از دو ساق و یک میان ساق فراخ تشکیل شده است، شلوار به وسیله بندهای بومی که توسط خود مردم منطقه بافته می‌شود بر روی بدن استوار می‌گردد. برای دوخت آن ۶تا ۸ متر پارچه نیازمند است.
جامی احسنت که از بهر سواد غزلت کرده از ساق و ورق خامه و دفتر نرگس
شلوار مردان سیستانی پرچین است و لیفه‌ای برگردان دارد و از دو ساق و یک میان ساق فراخ تشکیل شده‌است. شلوار به وسیله بندهایی که توسط خود مردم منطقه بافته می‌شود، محکم می‌گردد. معمولاً برای دوخت این شلوار ۶ تا ۸ متر پارچه نیاز است.
وانگه ز پی توشهٔ ره بوسهٔ چندی برداشتم از ساق و سرین و لب و رخسار
سیم و سیماب ساعد و سینه سرب و ساق و سرین سیمینه
پای چپ را عقب ببرید و کل پا را روی زمین قرار دهید. جلوی ران چپ، زانو، ساق و رویه انگشتان پای چپ با زمین تماس دارند.
جگر و دل به خواب گنج بُوَد ساق و زانو عنا و رنج بُوَد
و از جهت طول مرض ، مزاجش ضعيف شد و از كثرت خون و چرك كه از آن قروح بيرونرفته بود از او جز پوست و استخوان چيزى باقى نمانده بود و كار بر والد سخت شد وبه هر نوع معالجه كه اقدام مى نمود، جز زيادى جراحت و ضعفحال و قوى و مزاج اثرى نداشت و كار آن زخمها بدانجا رسيد كه آن دو كه يكى در مابينزانو و ساق و ديگرى در ران همان پا بود اگر دست بر روى يكى از آنها مى گذاشتندچرك خون از ديگرى جارى مى شد.
گر نباشد بهره‌ام زان ساق و ساعد باک نیست غیرت دامان و رشک آستینم می‌کشد
این سخن پایان ندارد مکرهاش جمله می‌پیچید هم در ساق و پاش
مرا هم ساق و هم زانو کند درد کمر با ساعد و بازو کند درد
بـعـضـى ديـگـر از مـفـسـريـن گـفـتـه انـد: (ضـمـيـر بـه كـلمـه(خـيـل ) بـرمـى گـردد، و مـعـنايش اين است كه : سليمان دستور داد تا اسبان را دوبارهبـرگـردانـند، و چون برگرداندند، شروع كرد به ساق و گردنهاى آنها دست كشيدن وآنها را در راه خدا سبيل كردن . و اين عمل را بدان جهت كرد، تا كفاره سرگرمى به اسبان وغفلت از نماز باشد).
مؤ لف : كتاب معانى الاخبار به سند خود از حسين بن سعيد، از ابى الحسن (عليه السلام )روايـت كـرده كه در تفسير آيه (يوم يكشف عن ساق و يدعون الى السجود) فرموده : درقـيـامـت حـجـابى از نور هست كه وقتى كنار زده مى شود مؤ منين همه به سجده مى افتند، امامنافقين با اينكه مى خواهند سجده كنند ليكن پشتشان خم نمى شود.
بدو آن صعوه گفت ازمن چه خواهی وزین ساق و سر و گردن چه خواهی