جملاتی از کاربرد کلمه ساده زنخدان
بود جمله لطف آن زنخدان ساده ولی باشد آن غبغب از وی زیاده
چه ساده ام که به دست تهی طمع دارم که پر ز بوسه کنم چاه آن زنخدان را
گویمش ای طفل ساده رخ که هنوزت گرد بهی نیست گرد سیب زنخدان
رخساره ام به خون جگر گشت زرنگار تا دیده را نظر به زنخدان ساده است