زیور زدن. [ زی وَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) زیور بستن. ( آنندراج ). آرایش کردن و زینت دادن : گویی که روز بزم تو از بس عطای تو زیور زنند روی زمین را ز زر ناب.عثمان مختاری ( از آنندراج ).مجلس ز می زیور زده وز جرعه خاک افسر زده صبح از جگر دم برزده مرغ از که آوا داشته.خاقانی.رجوع به زیور بستن شود.
معنی کلمه زیور زدن در فرهنگ فارسی
زیور بستن آرایش کردن و زینت دادن
جملاتی از کاربرد کلمه زیور زدن
زیور محمدوا، اولین زن مجسمهساز مشرق زمین در ماه ۱۴ ژوئن سال ۱۹۰۲، در خانوادهٔ «نجفقلی تقیاف» در شهر باکو چشم به این دنیا گشودهاست. وی دورهٔ دبیرستانی را در سن ۷ سالگی در دبیرستان دخترانه «نینای مقدس» آغاز نمودهاست. زیور همزمان با اینکه اولین زن مجسمهساز در شرق بود، همچنین در ویولن زدن نیز مهارت خوبی داشت. به همین دلیل «عزیر حاجیبیگف» ویولن محبوب خود را به وی هدیه داده بود. خانم زیور در سال ۱۹۲۴ میلادی از مدرسهٔ عالی نقاشی باکو فارغالتحصیل شدهاست.