زینهار کردن

معنی کلمه زینهار کردن در لغت نامه دهخدا

زینهار کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در دو شاهد زیر ظاهراً بمعنی اظهار ستوه و شکایت کردن ، شکوه کردن و پناه جستن آمده است :
نکند دوست زینهار از دوست
دل نهادم بر آنچه خاطر اوست.سعدی ( گلستان ).زینهار از کسی که از غم دوست
پیش بیگانه زینهار کند.سعدی. || امان طلبیدن. زینهار طلب کردن. مصونیت خواستن :
خاقانی است بر در او زینهاریی
وین زینهاری از کرمش زینهار کرد.خاقانی.

معنی کلمه زینهار کردن در فرهنگ فارسی

در دو شاهد زیر ظاهرا بمعنی اظهار ستوه و شکایت کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه زینهار کردن

سفله را با خود طرف کردن طریق عقل نیست زینهار از ناکسان صائب شکایت سر مکن
کار طفلان است کردن نقش بر دیوار و در بالغان را زینهار از کار طفلان زینهار
بترس از کمین کردگان زینهار حذر کردن از خصم واجب شمار