زیادت شدن

معنی کلمه زیادت شدن در لغت نامه دهخدا

زیادت شدن. [ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) افزون شدن. طولانی شدن. دراز شدن :
اگر به زهد زیادت شدی کسی را عمر
کرا بدی به جمال و کمال دهر نظر.ناصرخسرو.و هر روز اسلام ایشان زیادت می شد تا همگان بر گذشت روزگار مسلمان شدند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 117 ).
گفتم دمی بگوشه چشمش نظر کنم
چشمم در او بماند و زیادت مقام شد.سعدی....ترا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم.حافظ.

جملاتی از کاربرد کلمه زیادت شدن

در شاهنامه نخستین پادشاه جهان گیومرث شمرده شده و در تواریخی که براین روایت یا مآخذ آن مبتنی است نیز گیومرث اولین شاه دانسته شده‌است و تنها بعضی از مورخان که از مآخذ پهلوی استفاده کرده‌اند او را نخستین بشر دانسته‌اند و در روایات مذهبی نیز او نخستین فرد بشر است. … آنچه از اوستا بر می‌آید او نخستین بشر و نخستین کسی بوده که به گفتار و آموزش اهورامزدا گوش فرا داد، ولی از میان پادشاهان داستانی ایرانی، گیومرث را باید در درجه دوم و سوم عظمت قرار داد زیرا هیچگاه به شهرت و عظمت پادشاهانی مانند جمشید و فریدون نرسیده و در آثار مورخان اسلامی مانند حمزه و طبری و مسعودی و بلعمی و بیرونی و صاحب مجمل و امثال ایشان نام کیومرث یا کهومرث با لقب کل شاه و کرشاه و کوشاه و گل شاه آمده‌است و در باب احوال وی در کتب اسلامی تقریباً همان روایات کتب پهلوی با زیادت و نقصان و برخی تغییرات مذکور افتاده و بعضی عناصر اسلامی نیز در آن‌ها راه جسته‌است. اما در مآخذ شاهنامه از این همه روایات جز شرح سلطنت کوتاهی از گیومرث و جنگ او با دیوان و کشته شدن سیامک فرزند او چیزی نبود