زهد حضرت داوود

معنی کلمه زهد حضرت داوود در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرت داوود (علیه السلام) دارای حکومت و امکانات وسیع بود؛ اما همواره به طور ساده می زیست، و حریم پارسایی را رعایت می کرد.
با این که داوود (علیه السلام) دارای حکومت و امکانات وسیع بود، همواره به طور ساده می زیست، و حریم پارسایی را رعایت می کرد. حضرت علی (علیه السلام) در یکی از خطبه هایش از پارسایی داوود (علیه السلام) یاد کرده و می فرماید: «او صاحب صدای خوش، و خوانندة بهشت است، با دست خود زنبیل هایی از لیف خرما می بافت و به هم نشینانش می فرمود: کدام یک از شما در فروش این زنبیل ها مرا کمک می کند؟ او از پول آن زنبیل ها نان جوین تهیه می کرد و می خورد».
زره بافی حضرت داوود
در این باره روایتی از امام صادق (علیه السلام) را بیان می کنیم:
← روایتی از امام صادق
گلة گوسفندی شبانه وارد تاکستانی شدند، و برگ ها و خوشه های انگور آن تاکستان را خوردند. صاحب باغ از حادثه باخبر شد و صاحب گوسفند را نزد حضرت داوود (علیه السلام) آورد، و از او شکایت نمود، و از حضرت داوود (علیه السلام) خواست تا در این مورد داوری کند.حضرت داوود (علیه السلام) پس از بررسی، چنین فهمید که قیمت در آمد آن باغ که به وسیلة گوسفندان نابود شده، به اندازة قیمت آن گوسفندان است؛ ازاین رو چنین قضاوت کرد که: «گوسفندان باید به صاحب باغ سپرده شوند».حضرت سلیمان فرزند داوود (علیه السلام) که در آن هنگام خردسال بوده، در آن جا حضور داشت و به پدر گفت: ای پیامبر بزرگ خدا! این قضاوت را تغییر ده و تعدیل کن.داوود (علیه السلام) گفت: چگونه؟سلیمان (علیه السلام) گفت: گوسفندان را به صاحب باغ تحویل بده تا از منافع آنها (از شیر و پشمشان) استفاده کند، و باغ را به صاحب گوسفندان تحویل بده، تا در اصلاح آن بکوشد، وقتی که باغ به حال اول بازگشت، آن را به صاحبش تحویل بده، و در همان وقت، گوسفندان را نیز به صاحبش بسپار.هر دو قضاوت صحیح و عادلانه بود؛ ولی نظر به این که در مقام اجرا، قضاوت سلیمان (علیه السلام) دقیق تر اجرا می شد و به طور تدریج بود و زندگی هر دو نفر (صاحب باغ و صاحب گوسفند) پس از مدتی سامان می یافت، قضاوت سلیمان از سوی خداوند انتخاب گردید؛ البته قضاوت سلیمان (علیه السلام) را خداوند به او تفهیم نمود، (به نقل از امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) ناگفته نماند که ظاهر امر نشان می دهد که در قضاوت داوود و سلیمان دو گونگی وجود دارد؛ ولی طبق بعضی از روایات، امام باقر (علیه السلام) فرمود: این دو گونگی در مرحله مناظره و مشورت بود، نه در مرحلة قضاوت نهایی ) و در ضمن، به وجود آمدن ماجرا به این صورت، برای آن بود که وصی حضرت داوود (علیه السلام) در میان فرزندانش معرفی گردد که سلیمان است نه غیر او.
عطاهای بزرگ خداوند به داوود
...

جملاتی از کاربرد کلمه زهد حضرت داوود

اردبيلى صاحب كتاب معتبر (( جامع الرواة )) در مقام بيان شخصيت و زهد حضرت زيدمى فرمايد: او قدرى جليل و منزلتى عظيم دارد، در راه خدا و طاعت حق كشته شد.(208)

از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه : زهد حضرت يحيى در اين مرتبه بود كه روزى به بيت المقدس آمد و نظر كرد به عباد و رهبانان و احبار كه پيراهن ها از مو پوشيده اند وكلاه ها از پشم بر سر گذاشته اند و زنجيرها در گردن خود كرده و بر ستون هاى مسجدبسته اند، چون اين جماعت را مشاهده نمود به نزد مادرش آمد و گفت : اى مادر! از براى من پيراهنى از مو و كلاهى از پشم بباف تا بروم به بيت المقدس و عبادت خدا بكنم با عبادو رهبانان ، مادر او گفت : صبر كن تا پدرت پيغمبر خدا بيايد و با او مصلحت كنم .

فلسفه زهد حضرت على و منطق او در فلسفه ترك دنياى خود چه بود؟ آزادى : من مغلوب باشم ؟ على عليه السلام همان طور كه نمى پسنديد در ميدان جنگ مغلوب عمرو بن عبدودها و مرحب ها باشد، به طريق اولى و صد چندان بيشتر هرگز بر خود نمى پسنديد كه مغلوب يك ميل و هواى نفس باشد. روزى حضرت از كنار دكان قصابى مى گذشت . قصابگفت : يا اميرالمؤ منين ! (ظاهرا در دوران خلافت ايشان بوده است ) گوشتهاى بسيار خوبى آورده ام ، اگر مى خواهيد ببريد. فرمود: الان پول ندارم گفت : من صبر مى كنم . حضرت فرمود: من به شكم مى گويم صبر كند. اگرمن نمى توانستم به شكم خود بگويم كه صبر كند، از تو مى خواستم كه صبر كنى !ولى من به شكم خود مى گويم كه صبر كند، همين داستان را سعدى به شعر درآوره ، منتها از زبان يك عارف مى گويد