زه نهادن

معنی کلمه زه نهادن در لغت نامه دهخدا

زه نهادن. [ زِه ْ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) در شواهد زیر ظاهراً بمعنی خبه کردن با زه و حلق آویز کردن با زه آمده است : سلطان گفت از آمدن گزیر نیست... و چون دو منزل از همدان حرکت افتاد علاءالدوله را زه فرمود نهادن... مؤلف این کتاب... رعایت حقوق او را این مرثیت در تعزیه او برخواند. مرثیه...
زه چون نهاده ای تو در آن حلق بی گناه
زان سید مطهر انور چه خواستی.
( راحة الصدور راوندی چ محمد اقبال ص 352، 354 ). اینانج خاتون را از قلعه سرجهان به دارالملک همدان آوردند... سلطان را [ طغرل بن ارسلان را ] با وی زفاف رفت... سلطان را چنان نمودند که او [ اینانج خاتون ] با تو همان حرکت قزل ارسلان خواهد کرد. سلطان بفرمود تا او را زه نهادند. ( راحة الصدور راوندی ایضاً ص 367 ).

معنی کلمه زه نهادن در فرهنگ فارسی

خبه کردن بازه حلق آویز کردن بازه

جملاتی از کاربرد کلمه زه نهادن

بباید جفت را برجان نهادن چو جفتی جفته در نتوان نهادن
سیم از پی دادن بود و عقده‌گشادن نز بهر نهادن ‌که تبه‌ گردد و مردار
از آن جا كه مبناى اين مباحث ، بر اختصار است ، ازتفصيل خوددارى مى شود و تنها به نمونه هايى از سخنان پير عارف و قافله سالارانقلاب اسلامى ، حضرت امام خمينى ، درباره لزوم ارج نهادن به نظم و قانون در حكومتاسلامى اشاره مى كنيم :
پیروزی آلمان در جبهه غربی نتیجه تکامل تاکتیکی و پیشرفت فنی در یک دوره بلندمدت از پیش جنگ جهانی اول بود که گودریان با نقش‌آفرینی در ایجاد نیروهای زرهی ورماخت تأثیر تعیین‌کننده‌ای در مراحل نهایی آن ایفا نمود. با وجود برخی نواقص و مشکلات، نظریات گودریان در این نبردها به اثبات رسید و اقدامات سازمانی او برای لشکرهای زرهی آن را به ابزاری تعیین‌کننده بدل ساخت. به اذعان لیدل هارت، شم هیتلر در شناسایی سریع‌تر ارزش ایده‌ها و استعدادهای جدید نسبت به ستاد کل و ارج نهادن به آن‌ها تعیین‌کننده‌ترین عامل در موفقیت‌های گودریان بود.

دوران هشت سال دفاع مشروع امت سلشحور ايران ، در حفظ و اعتلاى نظام مقدس اسلامى وحراست از مرزهاى عزت و شرف اين مرز و بوم - به مثابه يكى از حساس ترين بارزترين برهه اى حيات راستين اين ملت - همچون نگينى ، تا هميشه زمان ، پرتارك تاريخ حماسه و ايثار و پايدارى آزادگان جهان مى درخشد و اهتمام و تلاش در عرصه هاى گوناگون حفظ. پاسدارى از آن ارزشها و والايي ها، نيز به همان ميزان مقدس و در خورارج نهادن است .

خدائى كه ظاهر است ولى نمى توان پرسيد ظهورش از چيست ؟ باطن است ليكن نمى توانسؤ ال كرد كه باطن و نهان در چيست ؟ خدائى كه جسم نيست تا فانى شود، و در پردهنيست تا چيزى بر او احاطه داشته باشد، نزديكيش به اشيا به چسبيدن و دوريش از آنهابه جدائى نيست ، خدائى كه از بندگانش نگاههاى تند و زير چشمى و تكرار كلمات وگام بلند كردن و نهادن در شبهاى تار برايش ‍ پنهان نيست نه در شبهاى تار و ديجور،و نه در شبهايى كه ماه منير بر آن سايه مى افكند، و دردنبال طلوع و غروب آن آفتاب درخشان طلوع و غروب مى كند، و در نتيجه آمد و رفت آن دو، وروزگار به گردش در مى آيد، روزگارى كه عبارتست از شبى آينده و روزى گذشته .
(يـطـبـع ) از مـاده (طـبـع ) بـه مـعنى مهر نهادن است ، و اشاره به كارى است كه درسـابق و امروز معمول بوده و هست كه گاهى براى اينكه چيزى دست نخورده بماند و در آنمـطـلقـا دخـل و تـصـرفـى نـشـود، در آن را مـحـكـم مـى بـنـدنـد، و روىقـفـل يا گرهى كه به آن زده اند، ماده خميرمانندى گذارده و روى آن مهر مى زنند، بديهىاسـت گـشـودن در آن جـز با شكستن مهر ممكن نيست ، و اين كارى است كه به زودى افشا مىشود.
منظور از معرفت حال عارفی است که حضرت الهی وی را به مقام والای شهود، یعنی، رؤیت حق به حق رسانیده باشد. ظهور چنین مقامی برای شخص، بدون توجهات و عنایات الهی میسر نیست، و تنها به کمک حجج و براهین حاصل نمی‌آید. به بیان دیگر، گام نهادن در مسیر معرفت، به‌طریق مجرد علم و فقط با مدد عقل بدون آنکه از هدایت و راهبری حضرت حق بهره‌مند باشیم، جز به گمراهی، حیرت، و سرگردانی نخواهد انجامید.
فرمانروایی زئوس خالی از تهدید نبود. افیئالتس و اوتوس، دو غولی که با نام آلودز شناخته می‌شدند سعی کردند تاج و تخت زئوس را سرنگون کنند. آن‌ها هر سال یک ذراع (واحد اندازه‌گیری در باستان که برابر بود با فاصله آرنج تا نوک انگشت وسط یا حدوداً ۴۴ سانتی‌متر) در عرض و یک فاتوم در ارتفاع رشد می‌کردند. وقتی نه ساله شدند اندازه‌ای برابر با نه ذراع در عرض و نه فاتوم در ارتفاع داشتند و بدین سبب برای نبرد با ایزدان مصمم شدند. آن‌ها سپس با قرار دادن کوه‌های اوسا بر روی المپ، و نهادن کوه پلیون بر روی اوسا موفق به صعود به آسمان‌ها و تهدید المپ‌نشینان شدند. آن‌ها اعلام کردند با پرکردن دریا به‌وسیلهٔ کوه‌ها، زمین‌های خشک را به‌وجود می‌آورند. افیئالتس از هرا و اوتوس از آرتمیس خواستگاری کرد و آرس را به زنجیر کشیدند. اما هنگامی که قصد داشتند به آرتمیس حمله کنند و او نیز توان مقابله با آن‌ها را نداشت، برادرش آپولون گوزنی بین آن‌ها فرستاد. این مسئله باعث شد آن‌ها دیوانه‌وار خشمگین شوند و یکدیگر را بکشند. در نسخه‌های دیگر این افسانه چنین آمده که آرتمیس مسئول مرگ آن‌ها بود. آرتمیس خود را به شکل گوزنی درآورد و خود را به میان آن‌ها نهاد و دو برادر برای کشتن گوزن تیرهای خود را به سوی او پرتاب کردند که به یکدیگر اصابت کرده و کشته شدند. دو برادر در دنیای زیرین مجازات شدند، آن‌ها توسط مارها، پشت‌به‌پشت به ستونی بسته شدند. میان آن‌ها جغدی نیز بر روی ستون قرار داشت.

و جمله (فله الاسماء الحسنى ) جواب شرط مزبور است كه از باب نهادن سبب در جاى مسبب چنين آمده ، و معناى آن اين است كه : هر يك از اين دو اسم را بخوانيد يكى از اسماء احسن خدا را خوانده ايد، براى اينكه همه اسماء حسنى از آن او است ، پس ‍ اسماء كه دلالت برمسميات دارند دو قسمند: يكى آنهائى كه دلالت مى كنند بر مسمياتى كه داراى حسنند، وديگر آنهائى كه دلالت مى كنند بر مسمياتى كه داراى قبحند، و چون قبح در ساحت مقدس خداى تعالى راه ندارد لا جرم تنها قسم اول در آنجا يافت مى شود. و همان قسم هم باز دونوع است 

ثالثا، خداوند به عنوان تقدير و ارج نهادن به كار ارزشمند بنده صالح خود، او راراكع و نمازگزار خطاب كرده است ؛ چگونه خداوند به كسى كه نمازشباطل است ، راكع خطاب مى كند و از او تشكر مى كند؟!
مردن رفیق بر در او به که دور از او دادن به عار جان و نهادن به ننگ دل
رفتند. رفتند و نمی‌دانستند که چه غمی در دل ما نهادن