زر بیاو

معنی کلمه زر بیاو در لغت نامه دهخدا

زربیاو. [ زَ ب َ] ( اِ ) سیم گداخته و مذاب و نقره. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه زر بیاو در فرهنگ فارسی

سیم گداخته و مذاب و نقره

جملاتی از کاربرد کلمه زر بیاو

به جای تهمتن توئی یادگار چه شیران بیاو بیارای گار
بیاو بخواه از بدان خون من ایا نامور رستم پیل تن
بیاو جان ز تن من ببر که جانت فدا بیا و خون دل من بخور که خونت حلال
ای بخت جوان بیاو در ساغر پیچ دست خرد پیر بساغر بر پیچ
بیاو از رقیب خود میندیش فلک را نیست بیم از عقرب خویش
پنبه کار، بیاو، بهشت کوه، دادا کش، آو چول، تختصاد، داروو، آسیاب باد