زحل همت

معنی کلمه زحل همت در لغت نامه دهخدا

زحل همت. [ زُ ح َ هَِ م ْ م َ ] ( ص مرکب ) دارای همت بلند. آنکه بلندی همت او به بلندی زحلست : وزیر هفتم که زحل همت و مشتری سعادت بود، چون این خبر بشنید، کس بسیاف فرستاد. ( سندبادنامه ص 256 ). زحل خود نیز کنایه از همت بلند آمده. رجوع به زحل شود.

معنی کلمه زحل همت در فرهنگ فارسی

دارای همت بلند

جملاتی از کاربرد کلمه زحل همت

بلند گشت علامات رای و همت تو چنانکه اوج زحل زیر آن علامات است
پایمال دونانم گر ز پستی طالع از بلندی همت مسند زحل دارم
سلطان سلاطین همه مشرق و مغرب کز همت او فرق زحل پای سپر باد
از همت عالیت سزد در همه وقتی پای تو سر اوج زحل را شده گرزن
براق همت او اوج مشتری و زحل سریر دولت او فرق فرقد و شعری
هرکه یابد نظر مشتری از همت تو عمر او را نبود بیم ز تأثیر زحل
ای سپرده به خاصیت مه و سال قدم همت تو فرق زحل