زبان هم گذاری
جملاتی از کاربرد کلمه زبان هم گذاری
کارم همه بخت بد بپیچاند در کام زبان همی چه پیچانم
گه گهم از تو بدی زخم زبانی بدروغ خود باقبال من آن زخم زبان هم بنماند
ای زبان هم گنج بیپایان توی ای زبان هم رنج بیدرمان توی
مضون اشعار مربوط به دوره اى است كه مسلمان و ايرانيان ، بيدار وفعال بودند و به عبارت صحيح تر مربوط به گذشته پرافتخار جهان شرق اسلامىاست . اكنون وضع چگونه است ؟
منظور در اين جمله اين نيست كه فقط با زبان به مردم مى گويندبخل بورزيد، بلكه با روشن عملى خود مردم را بهبخل وادار مى سازند، حال چه اينكه به زبان هم دعوت بكنند، و يا سكوت نمايند، چوناين طايفه همواره داراى ثروت و اموالند، و طبيعتا مردم به كاخ و زندگى آنها تقرب مىجويند، و از ديدن زرق و برق زندگى آنها حالت خضوع و دلدادگى پيدا مى كنند، چونطمع طبيعت بشر است ، پس عمل افراد بخيل خود دعوت كننده مردم بهبخل است ، به بخل امر مى كند، و از انفاق منع مى نمايد، ومثل اين است كه با زبان امر و منع كنند.
« و البته همین که اهل دانش و بینش به کار نوشتن مشغول شدند به تدریج ذوق سلیم و طبع روشن آنها با مراعات قواعد و ملاحظه ضروریات بهطوری که منافی با روح زبان نباشد کلمات و اصطلاحات تازه داخل زبان نموده و زبان هم در ضمن حلاجی و ورزیده شده و همانطور که ورزش جسمانی در عروق و شریان انسانی خون و قوت تازه روان میسازد در عروق ادبیات هم خون تازه دوان و کم کم ادبیات ما نیز صاحب آب و تاب و حال و جمال گردیده و مانند ادبیات قدیممان مایه افتخار و مباهات هر ایرانی خواهد گردید.» .
... راجع به زبان هم خودتان بهتر میدانید، غریزه فطری و عادت از عواملی است که تغییر آن خیلی مشکل است، وقتی که پدر و مادر و برادر من از طفولیت با من ترکی حرف زده و میزنند، چگونه میشود من این زبان را دوست نداشته و اظهار نفرت کنم؟... اگر مقصود این بود که برای آسانی کار درسها در سالهای نخست دبستانهای آذربایجان به ترکی باشد ما به آن دخالت نمیکردیم زیرا راه حل بحث آن بود که زحمت تدریس با زبانی که از دو زبانی در میانه آذربایجان و دیگر جاهای ایران پدید میآید سنجیده شود و به هرحال این اهمیت را که ما به آن دخالت کنیم نداشت؛ ولی همه میدانند که موضوع زبان در آذربایجان معنیهای دیگری را دارد و همیشه مقاصد دیگری در پشت سر این عنوان میباشد.
و چون پیر او را امتحان کرد واجب بود بر وی که ذکر او را تلقین کند چنانک پیر صواب بیند گوید تا آن نام بر زبان همی گوید پس بفرماید تا دل با زبان راست دارد و گوید تا دایم بر آن ذکر باشد چنانک پنداری که دائم با خدای خویش است و تا توانی بر زبانت جز آن ذکر نرود.
پس مراد از ذكر حق ، ذكر قلبى است ، زيرا ذكر زبانى در برابر چنين خطرى وحمل چنين مسئوليتى كارساز نيست - البته ذكر زبان هم كارآئى دارد به شرط توجه قلب.
بسته زبان هم ز خوانده هم ز نوشته شسته ورق هم ز گفته هم ز شنیده
بعد ازان بی تردد و انکار به زبان هم زند دم اقرار
هم تو دل پاک ده زبان هم در مدحت خویش و بلکه جان هم
حاسد ار در تو گشاده است زبان هم کنونش رسد آفات وفات
این دانشگاه، رشتههایی در زمینه اقتصاد، مدیریت و حقوق در مقطع کارشناسی دارد که بیشتر به زبان ایتالیایی است. پنج رشته انگلیسی زبان هم برای دانشجویان برونمرزی دارد.
ندارد نگه راز مردم زبان همان به که نیکی کنی درجهان
بنا به گفته هردر، زبان و اندیشه از یکدیگر جدایی ناپذیرند و زبان هم ابزار اندیشه آدمی است و هم محتوای آن و هم صورت آن. هردر بنای نظر خود را بر این فرض نهاده بود که زبان و اندیشه هر دو منشأئی مشترک دارند و به موازات هم پیشرفت کردهاند و با هم از مراحل مختلف و متوالی رشد و کمال گذشتهاند. او بر آن بود که چون زبان و اندیشه متکی بر یکدیگرند، ناگزیر انگارههای فکری ملتهای مختلف و ادبیات مطلوب هر یک از آنها را نمیتوان به درستی خواند و متهم کرد مگر آنکه این کار در چهارچوب زبانهای خود آن ملتها صورت پذیرد. (ک ۱۵، ص ۳۲۸ – ۳۲۷)
چو زخم زبان هم نبودی به بند ز رای حکیمان شدی بهرهمند
حاجیزاده در سال ۱۳۶۵ تن به مهاجرت از ایران داد، ولی این مهاجرت را دوست نداشت. او طی هفت سال پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، بیآنکه فروشی داشته باشد یکسره کار کرده بود. حاجیزاده با وجود این که برای تأمین مخارج زندگی مجبور به فروش وسایل زندگیاش شده بود، از وضعیت زندگیش رضایت داشت و تمایلی برای مهاجرت نداشت، ولی به اعتقاد خودش مجموع شرایط او را وادار به مهاجرت کرد. به باور حاجیزاده، ورود وی به فرانسه آغازگر مشکلات بسیار در زندگیاش بودهاست که همواره ادامه داشتهاند. حاجیزده هنگام اقامت در فرانسه چهل سال سن داشت و شخصیت هنری تثبیت شدهٔ او با محیط فرهنگی فرانسه تفاوت زیادی داشت. ناآشنایی با زبان هم به این فاصله دامن میزد.
تمرکز اصلی اصلاحات ربان فمینیستی تصدیق روشهای غالباً ناخودآگاه است که زبان هم جنبه های منفی را ساکت می کند و هم بر آن تأکید می کند. در بعضی از زبان ها با اسم های جنسیتی مشخص است که چگونه برخی کلمات برای ارتباط این کلمات با ماده یا مرد بودن جنسیت می شوند . فلاسفه فمینیسم استدلال می کنند که انگلیسی ، زبانی غیر جنسیتی ، هنوز هم نیاز به اصلاح زبان دارد.