زبان هم آمیخته {fusional language} [زبان شناسی] زبانی که هر واژۀ آن می تواند نشان دهندۀ مفهوم چندین تکواژ باشد متـ . زبان تصریفی inflecting lanugage
جملاتی از کاربرد کلمه زبان هم امیخته
دیوداس جوایز زیادی در داخل هند دریافت کرد و مورد تحسین منتقدین داخلی و خارجی قرار گرفت. همچنین نامزد جایزهٔ بافتا برای بهترین فیلم خارجی زبان هم بود. این فیلم از روی کتابی به همین نام که در سال ۱۹۱۷ منتشر شده بود ساخته شدهاست. تاکنون ۱۷ فیلم از روی این کتاب ساخته شدهاست.
ای زبان هم آتش و هم خرمنی چند این آتش درین خرمن زنی
زبان در وجود انسان بمنزله ترمز ماشين يا ترن و يا هواپيما و يا كشتى است ، اگرترمز آزاد گذاشته شود، بالاخره سرنشين به نابودى كشيده مى شود زبان هم مانندترمز اگر آزاد گردد، صاحب خود را به هلاكت ابدى خواهد رسانيد و لذا در اخبار زيادديده مى شود كه فرموده اند: راحتى انسان در محبوس كردن زبان است . (86)
ببستی چشم من ز افسون زبان هم دلم بردی نه تنها بلکه جان هم
خواجه در آن پرده چو دید آنچه دید وانچه نیاید به زبان هم شنید
گر دهنده اهل نظر پیش تو دشنام رقیب ما نخواهیم که نامش به زبان هم گذرد
فرعون براى اينكه آبروى حضرت موسى را بريزد از همه شهرها ساحران را دعوت كردتا با سحر و جادويشان معجزه حضرت موسى را خنثى نمايند، اين ساحرانى كه تا آنموقع ايمان به معاد نداشتند، همه چشم به يك سكّه دربار فرعون داشتند و حتّى آن روحگدايى خود را به زبان هم آورده و به فرعون گفتند: اءئنّ لنا لا جراً(85) آيااگر ما آبروى موسى را بريزيم پول و مزدى به ما مى دهى ؟ كه با پاسخ مثبت فرعونشروع به كار نمودند و هر چه در توان داشتند انجام دادند و سپس حضرت موسى عصاىخود را انداخت و اژدها شد و تمام بافته هاى آنان را نابود كرد.
بود بر نهر حکم چشمه در هر حالتی جاری زبان هم پاک می گردد اگر دل پاک می باشد
در بار بسته گشاده زبان همی گفت کای داور راستان
دل اگر باشد و زبان هم نیز همه یکسان نیند در همه چیز
همچنين شيعيان معتقدند كه در خداى متعال ((الم )) و((لذت )) راه نداشته و دست و پا و چشم وگوش و زبان هم ندارد؛ زيرا تمام اين امور از لوازم جسمند و خداوندمتعال موجود بسيط و ((مجرد)) است .
او که اصلیت لهستانی داشت در رشته ادبیات زبانهای زنده از دانشگاه کلمبیا مدرک کارشناسی گرفت و پدرش وی را برای ادامه تحصیل به برلین فرستاد جایی که به عنوان خبرنگار شیکاگو تریبون و مترجم فیلمهای آلمانی برای بازارهای انگلیسی زبان هم فعالیت میکرد.
چون نیست ستایش ترا هیچ زبان هم با تو گذاشتم ترا، هم آن به
مردم دارد (به انگلیسی: Dardic people)، مردمی هستند از تبار هندوآریایی که در شرق افغانستان، ایالت جامو و کشمیر هند، مناطق شمالی پاکستان، ایالت مرزی شمال غربی و بهصورت بسیار اندک در چین زندگی میکنند. وجه تشابه آنها، زبان همخانوادهای است که بدان سخن میرانند و به زبانهای داردی شهرت دارد. داردیان، نه یک گروه قومی مشخص، بلکه مردمی با زبانهای همریشه هستند. واژه دارد، برای نخستین بار توسط هرودوت برای مناطق شمال شرقی افغانستان بهکار رفت. وی این مناطق را داردیکا یاد کردهاست.
مردم این بخش آمیخته ایی از مردم لر و لک می باشند که به زبان لکی لری سخن می گویند،و اکثرا دارای نسبت فامیلی می باشند و زبان هم را بدون مشکل می فهمند.
ای آنکه ز بیم خشم نامت گفتن به زبان همی نیارم
بیوهٔ سودر، برای پیشبرد هرچه بیشتر زبان همسرش، دست به تأسیس انجمنی در پاریس زد که تا ابتدای قرن بیستم نیز پابرجا بود. سلرسل زبانی بود کاملاً تجریدی که نه ارتباطی با زبانهای نظری و فلسفی داشت و نه دارای شباهتی با زبانهای تجربی و عملی، مانند لاتینهای ساده شده بود؛ این زبان همچنین فاقد هرگونه قرابتی با زبانهای طبیعیِ موجود بود، ولی با وجود این توانست به موفقیتهای مذکور دست یابد. بنابر این، موفقیت نسبیِ سلرسل، این استنتاج را در اختیار ما میگذارد که حتی عجیبترین طرحها نیز میتواند پیروانی را برای خود بیابد، مشروط بر اینکه تنها بهعنوان یک کتاب، چاپ و منتشر نشود، بلکه برای شناساندن و پیشبرد آن، زمان و انژیِ لازم، سرمایهگزاری شود.
زبان ترکی: در مورد کسانی که از اقوام آذربایجانی و قشقایی هستند به زبان ترکی با لهجههای آن صحبت میکنند. این زبان هم تأثیر بر زبان عربی بحرینی و بحرانی داشت.
گرنوت ویندفور، ایرانشناس، این احتمال را مطرح میکند که زبان اوستایی توسط قبایل ساکن در مناطق شمال شرق ایران و زبان قدیم فارسی در منطقه جنوب غرب ایران استفاده میشده است و او معتقد است که این زبان همریشه با سانسکریت و نزدیک به پارسی باستان است.
مرا زین قصه تن فرسود و جان هم دلم زین حرف سنگین شد زبان هم