زاغ و زوغ

معنی کلمه زاغ و زوغ در لغت نامه دهخدا

زاغ و زوغ.[ غ ُ ] ( از اتباع ) در تداول عامه ، اولاد و کسان و فرزندان خردسال. رجوع به زاق و زیق و زاغ و زیغ شود.

معنی کلمه زاغ و زوغ در فرهنگ معین

(غُ ) (اِ. ) (عا. ) ۱ - فرزندان خردسال و اقوام نزدیک کسی . ۲ - شور و غوغا و آشوب . ۳ - گریه و ناله .

معنی کلمه زاغ و زوغ در فرهنگ عمید

۱. فرزندان خردسال کسی.
۲. سروصدا.

معنی کلمه زاغ و زوغ در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - فرزندان خردسال و کسان نزدیک و غلام و کنیز شخص . ۲ - شور و غوغا و آشوب .
در تداول عامه یعنی اولاد و فرزندان خردسال و کسان

معنی کلمه زاغ و زوغ در ویکی واژه

(عا.)
فرزندان خردسال و اقوام نزدیک کسی.
شور و غوغا و آشوب.
گریه و ناله.

جملاتی از کاربرد کلمه زاغ و زوغ

دولت از مرغِ همایون طلب و سایهٔ او زان که با زاغ و زَغَن شَهپَرِ دولت نبود
رسته کوپا جای نسرین یاسمن جای بلبل در نوا زاغ و زغن
نیست جز زاغ و زغن در آشیان بلبلان باغبان بیهوده تکلیف چمن دارد مرا
زینسان که از تغافل گوش گل است سنگین یک پرده می سراید زاغ و هزار هر دو
تیره شد آب و گشت هوا روشن شد گنگ زاغ و بلبل گویا شد
داغ در زیر سیاهی بود از چشم ایمن من و آن باغ که از زاغ و زغن خالی نیست
داورا گرچه همایم به همایون سخنی لیک در دهر مرا طالع زاغ و زغنست
دور از تو از تطاول گلچین روزگار شد آشیان زاغ و زغن گلستان من
زمین چو پرِّ حَواصِل شد از شگرفیِ برف رسید زاغ و زغن را زمانِ عیش و سرور
از هجوم بلبل و ساری در آن فرخنده باغ عرصه ی پرواز بر زاغ و زغن بست آسمان