زاغ سبز

معنی کلمه زاغ سبز در لغت نامه دهخدا

زاغ سبز. [ غ ِس َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زاج سبز شود.

معنی کلمه زاغ سبز در فرهنگ فارسی

زاج سبز

جملاتی از کاربرد کلمه زاغ سبز

نهان گشته مرغان سبز آشیان سیاهی ز زاغ سیه طیلسان
به باد رفته گل و سرو و، خار در وی سبز پریده بلبل و قمری و، زاغ در فریاد!
دگرگونه دیدم در آن سبز باغ که چون پرنیان بود در پر زاغ
ز طاووس زبون گشت بنگر تو زاغ گل سرخ بشگفت ازین سبز باغ
زاغ مشکین بال شب بر سطح این سبز آشیان کرد پیدا صد هزاران بیضه کافور ناب
طول بدن زاغی حدود ۴۰ تا ۵۱ سانتی‌متر است که بیش از نیمی از آن دم بلند پرنده‌است. پرهای شانه، پهلوها و شکم آن سفید و بقیه پر و بالش سیاه با جلای آبی، سبز و ارغوانی است. همه‌چیزخوار است اما غذاهای گوشتی را بر گیاهی ترجیح می‌دهد.
زاغی‌ها پرندگانی از خانواده کلاغان هستند که یکی از باهوش‌ترین جانوران به حساب می‌آیند. از جمله زاغی اوراسیایی که نه فقط تنها پرنده، بلکه یکی از چند جانور غیر پستانداری است که می‌تواند تصویر خود را در آینه تشخیص دهد. اعضایی از تیره کلاغان که زاغی شناخته می‌شوند، گونه‌های سرده‌های کشکرک، زاغی‌های آبی، زاغی‌های سبز و کبودکشکرک می‌باشد. هرچند گه‌گاه برخی پرنده‌های دیگر از تیره‌های دیگر با نام زاغی شناخته می‌شوند. (مانند زاغی استرالیایی)
عنان سخن نیست در دست زاغ سخن را کند سبز طوطی باغ