زاغ زدن

معنی کلمه زاغ زدن در لغت نامه دهخدا

زاغ زدن. [زَ دَ ] ( مص مرکب ) رجوع به زاغ سیاه چوب زدن شود.

جملاتی از کاربرد کلمه زاغ زدن

در بین ۱۵ آزمایش متفاوتی که برای محک زدن توانایی درک بقای شیء از این پرنده به عمل آمد، تنها در مورد پانزدهم بود که کلاغ لاشه در آن ناتوان بود. در مطالعهٔ دیگری، بررسی شد که چقدر طول می‌کشد تا زاغی بتواند به اندازه‌ای مهارت بقای شیء کسب کند که برای زنده ماندنش به صورت مستقل کافی باشد؛ این آزمایش نشان داد که زاغی‌ها برای کسب مهارت بقای شیء، روند رشدی مشابه با روند رشد نوزاد انسان را طی می‌کنند.
در فقه امامیه تمام انواع مرغ خانگی، مرغابی، بوقلمون، شترمرغ، گنجشک، کبوتر، کبک، تیهو و بلبل حلال گوشت هستند. خوردن گوشت، هدهد، چلچله، پرستو، مکروه است. در کراهت گوشت زاغ تأکید بیش تری شده است. برخی قائل به حرمت آن هستند. از طرف دیگر پرندگان دارای چنگال قوی یا ضعیف چون عقاب، باز، شاهین، لاشخور و کرکس و پرندگان مسخ شده چون خفاش، حرام گوشت هستند. در موارد مشکوک پرندگانی که دارای یکی از این شرایط باشند حلال گوشت هستند: داشتن چینه دان، داشتن سنگ‌دان، داشتن خار پشت پا و بال زدن بیش از صاف نگه داشتن بال. حلیت و حرمت تخم پرنده‌ها هم از حلیت و حرام گوشت آن‌ها پیروی می‌کند.