ز دست برگرفتن

معنی کلمه ز دست برگرفتن در لغت نامه دهخدا

ز دست برگرفتن. [ زِ دَ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کشتن. از دست دادن. در شرفنامه آمده : ز دست بر گیرم ، یعنی بکشم :
بخشم گفتی زودت ز دست برگیرم
چه گویمت که بدستت در است و بتوانی.ظهیر فاریابی.از دست برگرفتن. نیست و نابود کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به از دست برگرفتن شود.

معنی کلمه ز دست برگرفتن در فرهنگ فارسی

کشتن از دست دادن

جملاتی از کاربرد کلمه ز دست برگرفتن

بسی به پای هوس گشتم و ندیده رخش یقین شدم که نگارم ز دست خواهد رفت
ای می قرب شهت برده ز دست زین قرابه نشده کس چو تو مست
بجز وصال دعایش ز دست برناید مراد آن به اجابت نمی شود مقرون
باربارا آنت رابینز (زاده ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۳- گذشته ۳۰ مارس ۱۹۶۵) یک وزیر آمریکایی بود که در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا استخدام گردید. رابینز در انهدام خودروی بمب‌گذاری گردیده در سفارت ایالات متحده در سایگون به قتل رسید. رابینز نخستین کارمند زنی بود که در تاریخ سیا در عملیات به قتل رسید، نخستین زن آمریکایی بود که در تهاجم ویتنام به قتل رسید و از سال ۲۰۱۲، جوان‌ترین کارمند سیا بود که در عملیات جان خودش را ز دست داد.
چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟ چه دیدها؟ که ز نادیدنت به خون تر نیست؟
گوهر خوش است و لعل خوش اما ز دست تو سنگی که می رسد ز همه بر سر آمده ست
اینهمه دلها بری ز دست ولیکن خاطر دلداده ئی بدست نیاری
عصا ز دست تو انگشت رهنما دارد توگرنه‌کوردلی از عصا چه می‌جویی
رفتم ز دست خود من در بیخودی فتادم در بیخودی مطلق با خود چه نیک شادم
چون گلوی خود بدست خود فشرد لاجرم عاجز ز دست خود بمرد
نه روزگار وفا کرد با من و نه نگار ز دست رفت جهان را چو روزگار از دست