ز بر گرفتن. [ زِ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) در این بیت سلمان : یاد گرفتن. دریافتن. ز برکردن : نمونه ای است ز حراق و آتش کبریت چراغ لاله که هر شب ز باد درگیرد بدان چراغ شب تیره تا سحر بلبل همه لطائف اوراق گل ز بر گیرد.سلمان.رجوع به بهار عجم «زبر» و «آتش کبریت » و «زبر» و «ازبر» و «زبر کردن » در این لغت نامه شود.
معنی کلمه ز بر گرفتن در فرهنگ فارسی
یاد گرفتن دریافتن
جملاتی از کاربرد کلمه ز بر گرفتن
دل چون نشود شکسته در طره او کین خم ز بر خم و شکن بر شکنست
گشوده است بهار از شکوفه دفتر عیش شده است پر ز برات نشاط دامانها
ز بر آویخته زلفی چو زنجیر خرد را بسته دست و پای تدبیر
هر که یکشب ز بر زن بود از روی مراد سالی از نو شود از جلمهٔ زیر و زبران
لابد چو آسمانش بباید جهان نوشت آنرا که تکیه گه ز بر آسمان بود
این گل ز بر همنفسی میآید شادی به دلم از او بسی میآید
تو زیر زمین شدی چو خورشید تا کی ز بر سمات جویم
دفتر معنی تو ز بر خواندهٔ تختهٔ اسما ز پدر خواندهٔ
قدرش ار بود مجسم ز بلندیگه سیر خم شدیگر ز بر عرش فتادیش گذار
همیشه تا که بهاران و روزگار بهار فرو نهد ز بر کوه سر بهامون هین